تاریخ بهروزرسانی: 1403/08/03
سیدمجتبی امینی نسب
دانشکده علوم پایه / گروه شیمی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
تهیه کامپوزیتهای دندانی حاوی رزینهای سنتزی برپایهی ترکیبات تریکربوکسیلیکاسید و پودر استخوان ماهی اصلاح شده به عنوان پرکننده
1403علیرغم پیشرفتهای فراوان در زمینه آموزش بهداشت دهان و دندان، درمان پوسیدگی دندان و زیبایی مربوطه بخشی جدایی ناپذیر از دندانپزشکی روزمره است. دندانپزشکان زمانی از درمان ترمیمی استفاده میکنند که بافت دندان آسیبدیده باشد.کامپوزیتهای دندانی، مواد زیستی پرکننده آلی-معدنی هستند که برای ترمیم دندانهای آسیبدیده استفاده میشوند. امروزه، مواد کامپوزیت دندانی مبتنی بر رزین به طور گستردهای در دندانپزشکی زیبایی و ترمیمی مورد استفاده هستند. همگی این مواد از سه جزء اصلی تشکیل شدهاند، فاز پیوسته شامل ماتریکس رزین آلی، فاز پراکنده حاوی پرکننده معدنی/آلی و عامل جفتکننده یا اتصالدهنده. در این پروژه از طریق سنتز رزین و پرکنندههای جدید، کامپوزیت دندانی جدیدی ساخته و تهیه گردید. در ابتدا، دو نوع رزین بر پایه گروههای کربوکسیلیک اسید ( آلیفاتیک و آروماتیک)، سنتز شد. سپس، در مراحل بعد پودر استخوان ماهی به عنوان پرکننده طبیعی تهیه شد. اصلاح سطح پودر استخوان ماهی به جهت اتصال بهتر دو بخش پیوسته و پراکنده توسط سیلان اکریلاتی انجام شد. در نهایت با انجام چندین مرحله آزمایش، کامپوزیتهای دندانی مورد نظر با دو روش پخت متفاوت گرمایی و نوری سنتز شدند. از تکنیکهای آزمایشگاهیFT-IR، FE-SEM، EDX و TGAجهت شناسایی ، بررسی ساختار و خواص مونومرها و پرکنندههای موردنظر استفاده شد. با تحلیل دادههای حاصل از آنالیز FT-IR، مشاهده پیک Si-O در ناحیه cm-11066 درستی اصلاح سطح پودر استخوان ماهی و پیک جذبی پیوندهای اتری تاییدی بر درستی ایجاد پیوندهای کامپوزیت سنتز شده میباشند. با توجه به ترموگرام های حاصل ازTGA کامپوزیت مقاومت حرارتی مناسبی با خواص کامپوزیت دندانی از خود نشان میدهد. نتایج جذب و حلالیت آب کامپوزیت ، مقدار جذب 3/9 درصدی و حلالیت آب 1/3 درصدی از خود نشان داد که به دلیل وجود گروههای آبگریز آروماتیک در ساختار رزین است. در نهایت خواص ضد میکروبی و عدم سمیت کامپوزیتهای سنتزی مورد بررسی قرار گرفت. در سنجش سمیت سلولی انجام شده، به خوبی عدم سمیت کامپوزیت اثبات شده و همچنین نزدیکی نتایج عددی آنالیز ضد میکروبی نمونهها به نمونههای رفرنس، کامپوزیت دندانی دارای خاصیت ضد باکتریایی و ضد قارچی میباشد، که علت این امر بهدلیل حضور پودر استخوان در ساختار کامپوزیت باشد.
-
تهیه و شناسایی هیدروژل یونی جدید حاوی ایمیدازولیوم بر پایه کتیرا، مطالعه حذف نیترات از محیط آبی و بررسی خواص زیستی
1402نیترات ترکیبی است که به طور طبیعی در دریاچهها، رودخانهها و آبهای زیرزمینی وجود دارد. مصرف بیش از حد نیترات بسیار مضر است زیرا بر روی میزان اکسیژن خون اثر میگذارد. همچنین تحقیقات نشان داده است که بزرگسالان با نوشیدن آب با غلظت نیترات بالا به بیماریهایی مانند سرطان به ویژه سرطان معده، دیابت و بیماریهای عفونی مبتلا میشوند. در این پژوهش برای تهیه کامپوزیت هیدروژل پلیمری ابتدا وینیل ایمیدازول را درحضور 1 و4 دیکلروبوتان جهت سنتز عامل شبکهساز واکنش داده شد، سپس کتیرا با آغازگر پتاسیم پرسولفات با عامل شبکهساز جهت سنتز هیدروژل وارد واکنش شد و کامپوزیت نهایی بدست آمد. جهت شناسایی کامپوزیت سنتز شده از آنالیزها EDX , FE-SEM , FT-IR , TGA استفاده شد. همچنین سنجش درصد ژلی شدن کامپوزیت انجام شد که حدود 73% میباشد. سپس درصد تورم کامپوزیت هیدروژلی نسبت به زمان سنجیده شد و نتایج نشان داد که با افزایش زمان، درصد تورم هم افزایش پیدا میکند، تا به درصد تعادلی برسد. همچنین مقدار جذب یون نیترات در زمان و غلظتهای مختلف از یون نیترات در 7pH مورد مطالعه قرار گرفت. جذب یون نیترات با افزایش زمان تماس، افزایش یافته و جایگاههای فعال جاذب بعد 70 دقیقه به تعادل رسیده و اشباع شده و همچنین ظرفیت جذب با افزایش غلظت اولیه نیترات افزایش یافته تا در غلظت 80 میلیگرم بر لیتر به حداکثر خود میرسد. خواص ضدمیکروبی ترکیبات سنتزی در سه غلظت 30، 60 و 120 میکروگرم در میلیلیتر در حلال آب در مقابل سه باکتری گرم مثبت و سه باکتری گرم منفی به روش دیسک دیفیوژن آزموده شد، نتایج اثبات کرد که هیدروژل IHP در غلظتهای تهیه شده دارای اثر ضدباکتری قوی بوده و این اثر با افزایش غلظت نمونه افزایش یافت. اثر ضدمیکروبی ترکیب IHP در همهی این موارد بین دو تا چهار برابر قویتر از فعالیت ترکیب CRA است.همچنین در این مطالعه ترکیبات سنتزی به عنوان دارو به صورت برونتنی به سلولهای MCF7(سرطان سینه انسان)، HT29 (آدنوکارسینوما روده انسان) و A341 (سرطان پوست انسان) تیمار شدند. نتایج نشان داد که هیدروژل IHP دارای اثربازدارندگی بیشتری نسبت به CRA روی هر سه رده سلولی تست شده میباشد. مطابق با نتایج به دست آمده به نظر میرسد نتایج سنجش MTT در مطالعه ما تایید میکند که بیشترین اثر بازدارندگی IHP روی سلولهای سرطان سینه MCF7 میباشند، طوریکه اثر رشد آن ( µM3/92IC50 = ، ماکزیمم اثر بازدارندگی 45/71%)، چندین برابر قویتر از CRA ( µM7/380IC50 = ، ماکزیمم اثر بازدارندگی 18/54%) مشاهده شده است.
-
تهیه و شناسایی پلیمر پرانشعاب رسانا بر پایه استخوان ماهی
1402نقایص استخوانی میتواند به دلایل مختلفی رخ دهد. پیوند استخوان یکی از رایجترین راهبردهای مورد استفاده برای درمان نقایص استخوانی است، که باید روند بهبودی استخوان را با ثبات ، دوام بهینه، همراه با ویژگیهایی از جمله استخوانزایی، القای استخوان و هدایت استخوانی تقویت کند. رسانا کردن استخوان کاربردهای گستردهای برای ترمیم و بازسازی استخوان دارد. در این پژوهش، ابتدا پودر استخوان ماهی با استفاده از ترکیب 3-آمینوپروپیلتری اتوکسیسیلان اصلاح شد، سپس با اضافه کردن آنیلین در مجاورت آمونیوم پرسولفات در حلال استیک اسید پلیمری با گروه انتهایی پلیآنیلین(PANI-MFB) ساخته شد. برای پلیمر (PANI-BMFB)، پودر استخوان ماهی آمیندار شده با ترکیب 3 و5-دیآمینوبنزوئیکاسید در حلال NMP پراکنده شده و سپس، پیریدین و تریفنیلفسفیت به آن اضافه شدکه موجب سنتز پلیمر پرانشعاب حاوی آمین انتهایی گردید. در ادامه با واکنش دادن پلیمر پرانشعاب با آنیلین در مجاورت آمونیوم پرسولفات در حلال استیکاسید پلیمر پرانشعاب نهایی حاوی گروههای انتهایی پلیآنیلین(PANI-BMFB) سنتز شد. جهت شناسایی ترکیبهای سنتز شده از آنالیز FT-IR، FE-SEM، EDX وTGA استفاده شد. در آخر رسانایی نمونهها مورد مطالعه قرار گرفت، که نشان داد کامپوزیت PANI-BMFB رسانایی بیشتری از کامپوزیت PANI-MFB دارد. همچنین مواد FB، MFB، BMFB عایق بوده و رسانایی آنها صفر میباشد، که ثابت شد این مواد به درستی سنتز شده و به مادهای رسانا تبدیل شدهاند. همچنین جذب و میزان واجذبی(آزادسازی) مورفین که برای کاهش درد و کنترل آن مورد استفاده قرار میگیرد، توسط کامپوزیت نهایی(PANI-BMFB) بررسی شد،که نشان داد این پلیمر قابلیت جذب حدود %97 و واجذبی حدود %95 مورفین را دارد. در نهایت، خواص ضد میکروبی و اثر سمیت کامپوزیتهای(PANI-MFB) و (PANI-BMFB) بر سلولهای نرمال بدن بررسی شد. که نشان داد فعالیت ضدمیکروبی پلیمر PANI-BMFB بین دو تا چهار برابر قویتر ازPANI-MFB میباشد و همچنین باعث تخریب سلولهای نرمال بدن نمیشوند
-
توسعه و کاربرد روش میکرواستخراج فاز جامد بر مبنای پلیمرهای قالب مولکولی برای جداسازی و استخراج ترکیبات دارویی از نمونههای پیچیده توسعه و کاربرد روش میکرواستخراج فاز جامد بر مبنای پلیمرهای قالب مولکولی برای جداسازی و استخراج ترکیبات دارویی از نمونههای پیچیده
1402چکیده بخش اول: در این بخش، برای تهیه فیبرهای قالب مولکولی، ابتدا محلولی با نسبت های مشخص از مولکول قالب، اتصال دهندهی عرضی، مونومر عاملی و آغازگر به روش سل-ژل تهیه گردید. در ادامه قطعههای پنج سانتیمتری از سیم فولاد زنگ نزن با استفاده از یک اکسیده کننده قوی) مانند سولفوریک اسید، اصلاح سطح شدند و سپس، به منظور انجام پلیمریزاسیون داخل این محلول قرار داده شدند. روش یک متغیر در زمان برای بهینه سازی عوامل موثر بر فرآیند استخراج (حلال آلی ، نوع حلال واجذب، سرعت هم زدن نمونه و زمان استخراج) کوئرستین به کار گرفته شد. آزمایشهای ایزوترم جذب، به روش لانگمویر و فروندلیچ انجام شد. در شرایط بهینه، حد تشخیص 94/9 نانوگرم بر میلی لیتر بدست آمد. روش پیشنهادی در محدوه غلظتی 100- 05/0 میکروگرم بر میلیلیتر خطی بود. بخش دوم: دراین بخش، به تعیین داروی فنوباربیتال که دارویی پرمصرف در درمان بیماری صرع است، پرداخته شد. در این قسمت مانند بخش اول، مجدد از روش میکرواستخراج فاز جامد به همرا ه فاز جامد پلیمر قالب مولکولی استفاده شد. نمونه های ادرار به عنوان نمونه حقیقی انتخاب و اندازهگیریها با کمک دستگاه HPLC-UV انجام شد. بهینه سازی پارامترهای موثر انجام شد. ظرفیت استخراج برای پلیمر تهیه شده، 2/34 نانوگرم بدست آمد. تحت شرایط بهینه حد تشخیص 88/9 نانوگرم بر میلیلیتر و محدوه خطی 100- 02/0 میکروگرم بر میلیلیتر بدست آمد. بخش سوم: در این بخش، یک فیبر SPME، بر اساس پلیمر طبیعی کیتوسان و از طریق ایجاد پیوندهای اتصال عرضی با کمک گلوتارآلدهید و در سطح سیم فولاد زنگ نزن اصلاح شده انجام شد. این روش برای اندازهگیری داروی فنوباربیتال در نمونههای آب، به عنوان دارویی که در دوزهای بالا موجب آلودگی محیط زیست میشود، استفاده شد. فاکتورهای موثر بر استخراج توسط روش یک متغیر در یک زمان بهینه شدند. آزمایشات جذب از طریق دو مدل فروندلیچ و لانگمویر بررسی شد. معادله لانگمویر با ضریب همبستگی 994/0 نشان داد که جذب به صورت تک لایه اتفاق می-افتد. نتایج نشان داد که فیبر تهیه شده، در محدوده 4-01/0 میکروگرم بر میلیلیتر خطی است و حد تشخیص روش 5/7 نانوگرم بر میلیلیتر بدست آمد. بخش چهارم: در این بخش، یک فیبر SPME بر اساس پلیمرهای قالب مولکولی برای اندازهگیری کریسوفانول در نمونه ادرار تهیه شد. در این روش، از ترکیب طبیعی کتیرا، به عنوان عامل اتصال عرضی استفاده شد. پلیمر از طریق پلیمریزاسیون رادیکالی در سطح سیم فولاد زنگ نزن ایجاد شد. پس از تعیین مشخصات فیبر تهیه شده، بهینهسازی فاکتورهای مهم، از طریق روش طراحی آزمایش به روش طراحی مرکب مرکزی انجام شد. ظرفیت استخراج برای فیبر تهیه شده به این روش 77/131 نانوگرم بدست آمد. حد تشخیص روش 95/8 نانوگرم بر میلیلیتر و محدوده خطی 2/0-007/0 میکروگرم بر میلی لیتر بدست آمد.
-
بازیابی فلزات سنگین از پساب با استفاده از پیل سوختی میکروبی بر پایه الکترود گرافن اکسید کاهش یافته
1402مس در صنایع مختلفی از جمله الکترونیک، آبکاری و فرآوری فلزات یافت میشود، که پساب حاصل از این صنایع، اثرات بسیار مضری را برای انسان و محیط زیست به همراه خواهد داشت. یکی از روشهای بازیابی و تصفیهی پسابهای صنعتی، پیل سوختی میکروبی است که یک فناوری بیوالکتروشیمیایی نوین به شمار میرود که با استفاده از میکروارگانیسمها، انرژی پیوندهای شیمیایی را به انرژی الکتریسیته تبدیل میکند. بازیابی فلزات از پساب آلوده به فلزات سنگین به همراه تولید همزمان انرژی با استفاده از پیل سوختی میکروبی امکان پذیر است. در این پژوهش، میزان بازیابی مس (II) و تولید الکتریسیته با استفاده از پیل سوختی میکروبی دو محفظهای با سه الکترود مختلف از جمله پارچه کربنی (CC)، الکترود اصلاح شده با گرافن اکسید کاهش یافته (CC/rGO) و الکترود اصلاح شده با گرافن اکسید کاهش یافته و پلی آنیلین (CC/rGO/PANI) مورد بررسی قرار گرفت. میزان بازیابی مس و حداکثر ولتاژ خروجی در غلظت mg/L ۵۰۰ برای پیل سوختی میکروبی با الکترود CC/rGO/PANI پس از ۱۲۰ ساعت به ترتیب، ۲۷/۹۹ درصد و mV ۶۴۷ به دست آمد. حداکثر چگالی توان پیل سوختی میکروبی برای سه الکترود CC و CC/rGO و CC/rGO/PANI به ترتیب، mW m-3 ۷۱۰، mW m-3 ۷۴۸ و mW m-3 ۹۸۱ بود. در مجموع، از نظر میزان بازیابی مس و تولید الکتریسیته، الکترود CC/rGO/PANI به دلیل هم افزایی rGO و PANI عملکرد بهتری را از خود نشان داد. در ادامه، عملکرد پیل سوختی میکروبی با الکترود کاتد CC/rGO/PANI در غلظت و زمانهای دیگر مورد بررسی قرار گرفت که در غلظت mg/L ۱۰۰ توانست پس از ۴۸ ساعت، ۳۹/۹۷ درصد مس (II) را بازیابی کند.
-
تهیه و شناسایی هیدروژل جدید بر پایه کتیرای اصلاح شده با پلیمر پرانشعاب جهت آزادسازی دارو
1401هیدروژلها، پلیمرهای شبکهای سهبعدی، آبدوست و متخلخل هستند که قادر به جذب و نگهداری مقدار زیادی آب یا سیالات بیولوژیکی میباشد و به دلیل زیست سازگاری، زیست تخریبپذیری، تخلخل، سطح ویژه و عدم سمیت به عنوان حامل دارو برای آزادسازی کنترل شده مورد استفاده قرار میگیرد. در این پژوهش، برای ساخت هیدروژل ابتدا صمغ کتیرا به وسیله گلیسیدیلمتاکریلات اصلاح شد. در مرحله بعد، نانو ذرات سیلکا در واکنش با 3- آمینو پروپیل (تری اتوکسی سیلان) ، آمیندار شده و در ادامه با استفاده از ترکیب 3و 5- دی آمینو بنزوئیک اسید درحضور تری فنیل فسفیت و پیریدین در حلال NMP واکنش آمیدی شدن اتفاق افتاد و پلیمر پرانشعاب نهایی با گروههای انتهایی آمین ساخته شد. در انتها از واکنش کتیرای اصلاح شده با این محصول هیدروژل CHP سنتز گردید. جهت شناسایی ترکیبهای سنتز شده از آنالیزFT-IR ، FE-SEM، XRD و TGA استفاده شد. با توجه به نتایج، رفتار تورمی هیدروژل تهیهشده وابستگی معنیداری به pH و زمان غوطهوری نشان داد. در نهایت، هیدروژل سنتزی بر پایه کتیرا برای آزادسازی کنترل شده داروی کوئرستین مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از دستگاه طیفسنجی در طول موج 374 نانومتر، اندازه گیری میزان غلظت کوئرستین موجود در بافر فسفات توسط جاذب مورد نظر انجام شد. همچنین مقدار جذب داروی کوئرستین در شرایط عملیاتی مختلف از جمله زمان تماس و غلظت اولیه مورد مطالعه قرار گرفت. بهترین بازده بارگذاری کوئرستین توسط جاذب هیدروژلی CHP برابر 16/95 درصد با ظرفیت جذب 06/38 میلیگرم بر گرم در 4/7 = pH و با غلظت اولیه 40 میلیگرم بر لیتر، زمان تماس10 ساعت و مقدار جاذب 02/0 گرم بدست آمد. همچنین مطالعهای بر روی مدلهای سینتیک و ایزوترم مکانیسم جذب انجام شد. فرآیند جذب مربوط به داروی کوئرستین با مدل ایزوترم لانگمویر و مدل سینتیکی مرتبه دوم مطابقت داشت. نتایج نشان داد که در زمانهای اولیه دارو به سرعت آزاد شده و هیدروژل CHP برای دارورسانی کنترل شده داروی کوئرستین مناسب میباشد.
-
تهیه پلیمرهای یونی جدید بر پایهی پلی وینیل کلرید و پودر استخوان ماهی اصلاح شده؛ بررسی خواص ضد میکروبی و حذف نیترات از محیط آبی
1401آلودگی منابع آب به یون نیترات بر اثر فعالیتهای انسانی و استفاده از این آبهای آلوده در کشاورزی و دیگر مصارف انسانی یکی از مهمترین نگرانیهای جامعه بشری میباشد. سازمان بهداشت جهانی ، حداکثر غلظت مجاز یون نیترات در آب آشامیدنی را برابر با mg/L50 اعلام نموده است. غلظت بالای یون نیترات در آب آشامیدنی سبب ایجاد بیماریهای گوناگونی از جمله بیماری متهموگلوبینمی در نوزادان و انواع مختلف سرطان در بزرگسالان میگردد. از اینرو حذف یون نیترات از منابع آبی حائز اهمیت میباشد. در این پژوهش به سنتز کامپوزیت پلیمری بر پایهی پلی وینیل کلرید و پلیمر طبیعی پودر استخوان ماهی جهت جداسازی و حذف یون نیترات از آب پرداخته شده است. نخست پودر استخوان ماهی توسط مادهی متاکریلوکسی پروپیل تری متوکسی سیلان و پلی وینیل کلرید با استفاده از وینیل ایمیدازول در واکنش مجزا اصلاح شد. در نهایت، از واکنش محصولات اصلاح شده، جاذب نهایی سنتز گردید. جهت شناسایی ترکیبات سنتز شده از آنالیزهای FT-IR، FE-SEM، XRD و TGA استفاده شد. همچنین مقدار جذب یون نیترات در شرایط عملیاتی مختلف از جمله زمان تماس، pH محیط، غلظت اولیه و مقدار جاذب در دو حالت پودر و غشا مورد مطالعه قرار گرفت. بهترین بازده حذف توسط پودر جاذب کامپوزیت PVI-MFB، 87/94 درصد با ظرفیت جذب 15/71 میلی گرم بر گرم در7pH=، غلظت اولیه یون نیترات 60 میلی گرم بر لیتر، زمان تماس90 دقیقه و مقدار جاذب برابر با 04/0 گرم بدست آمد. همچنین بهترین بازده حذف توسط غشای جاذب کامپوزیت PVI-MFB ، 8/89 درصد با ظرفیت جذب 35/67 میلی گرم بر گرم در7pH=، غلظت اولیه یون نیترات 60 میلی گرم بر لیتر، زمان تماس90 دقیقه و مقدار جاذب برابر با 04/0 گرم بدست آمد. بررسی ضریب گزینشپذیری حذف یون نیترات با وجود یونهای رقیب بهوسیله جاذب PVI-MFB مورد مقایسه قرار گرفت و مشخص شد که از بین یونهای آمونیوم کلراید، سدیم فسفات، سدیم بیکربنات و منیزیم سولفات، بیشترین مزاحمت مربوط به یون بیکربنات و کمترین مزاحمت هم مربوط به یون یون فسفات میباشد. افزون بر این، مدلهای سینتیک و ایزوترم مکانیسم جذب مورد مطالعه قرار گرفت. فرآیند جذب در هر دو حالت پودر و غشا با مدل سینتیک مرتبه دوم و مدل ایزوترم لانگمویر همخوانی داشت. در نهایت، خواص ضد میکروبی هر دو حالت جاذب با روش انتشار دیسک بررسی شد
-
سنتز نانوکامپوزیت پلیمری برپایه نانوذره به عنوان جاذب برای حذف نیترات از محلول های آبی
1400استفاده از منابع آبی آلوده به یون نیترات در کشاورزی یکی از نگرانی های مهم در جامعه بشری است. حداکثر غلظت مجاز یون نیترات در آب آشامیدنی مطابق با سازمان بهداشت جهانی(World Health Organization) برابر با 50 میلی گرم بر لیتر است. بیماری متهموگلوبینمیا در نوزادان و انواع مختلف سرطان ها در بزرگسالان ناشی از غلظت بالای یون نیترات در آب آشامیدنی می باشد. به همین دلیل، حذف یون نیترات از منابع آبی بسیار اهمیت دارد. در این تحقیق، سنتز نانوکامپوزیت هایی بر پایه نانوذرات اکسیدآهن برای جداسازی و حذف یون نیترات از آب مورد مطالعه قرار گرفت. در ابتدا 2 نوع مایع یونی با واکنش بین ترکیبات آمینی (تری اتیل آمین و 1-متیل ایمیدازول) با 3-کلرو پروپیل تری متوکسی سیلان سنتز شد. در ادامه به روش سل-ژل، سطح نانوذرات Fe2O3 توسط این مایع های یونی اصلاح شدند و جاذب های نهایی تهیه شدند. برای شناسایی ترکیبات سنتز شده، آنالیز های FT-IR، FESEM و TGA استفاده گردید و مقادیر جذب یون نیترات در پارامترهای مختلف از جمله زمان تماس، pH محیط، غلظت اولیه یون، مقدارجاذب مورد بررسی قرار گرفت. بهترین بازده حذف جاذب نانوکامپوزیت Fe2O3 اصلاح شده با مایع یونی شامل تری اتیل آمین و 1-متیل ایمیدازول به ترتیب 16/89 و 83/95 درصد در شرایط مشابه pH اولیه 7 و دمای محیط (C°25 ~) با غلظت اولیه یون نیترات 30 میلی گرم بر لیتر، زمان تماس 40 دقیقه و مقدار جاذب برابر با 30 میلی گرم به دست آمد. بررسی ضریب گزینش پذیری حذف یون نیترات با وجود یون های رقیب به وسیله جاذب های نانوکامپوزیت مقایسه شد. نتایج نشان داد که وجود یون های رقیب باعث کاهش میزان حذف یون نیترات شده و بیشترین مزاحمت مربوط به یون بی کربنات و کمترین مزاحمت مربوط به یون فسفات به دست آمد. بعلاوه، مدل های سینتیک و ایزوترم مکانیسم جذب بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فرآیند جذب در هر دو جاذب با مدل سینتیک درجه دوم و مدل ایزوترم لانگمویر تطابق بیشتری دارد. در پایان خواص ضدسرطانی هر دو جاذب بررسی گردید و اثر مهارکننده گی ترکیبات با روش MTT در برابر رده های سلولی A375، HT29 و HFF مورد ارزیابی قرار گرفت. هر دو ترکیب اثر ضدتکثیری قوی در برابر سلول های A375 نشان دادند. ارزیابی ها اثبات می کند که هر دو ترکیب اثر بخشی بسیار قوی تری در برابر سلول های سرطانی نسبت به سلول های نرمال داشته اند که این مزیت مهمی برای ترکیبات سنتزی می باشد.
-
تولید نانوکامپوزیت پلیمری حاوی جاذب پلیمری یونی بر پایه پلیوینیلکلراید (PVC) و پودر استخوان ماهی اصلاح شده (MFB) برای حذف دیکلوفناک و مدلسازی پارامترهای تاثیرگذار با استفاده از روش (CCD)
1400دیکلوفناک به داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی معروف هستند. این دارو اغلب برای تسکین علائمی مانند سردرد،کاهش التهاب و تسکین درد به بهبود وضعیت بیمار کمک میکنند. این دارو پس از دفعشدن از بدن و ورود آن به آبهای سطحی باعث افزایش خطرات زیستمحیطی می شود بنابراین، حذف آنها از آبهای سطحی امری ضروری است. به دلیل عدم تجزیه زیستی آلایندههای دارویی، از تصفیه های پیشرفته نظیر، روش جذب سطحی و یا استفاده از نانومواد که یک روش مقرونبهصرفه جهت تخریب کامل آلاینده دارویی در پساب بوده بهعنوان جایگزین مطمئن برای روشهای موجود مطرح میشود. در بین انواع مختلف جاذب های طبیعی، استفاده از استخوان ماهی به همراه نانو مواد روشی مناسب و ارزان قیمت که دوستدار محیط زیست هم بوده به عنوان مواد آلی برای فرایندهای جذب به رسمیت شناخته شده است. لذا در این تحقیق کارایی جاذب پودر استخوان ماهی در جهت حذف آلاینده دیکلوفناک و همچنین قرار دادن جاذب پودر استخوان ماهی بر روی نانو مواد به دو روش، الکتروریسی نانو الیاف و غشاءالترافیلتراسیون، در جهت حذف آلاینده دیکلوفناک در حالت پیوسته وناپیوسته و همچنین قابلیت استفاده مجدد از آنها جهت حذف آلاینده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. خصوصیات پودر جاذب (MFB-PVC)با استفاده از آنالیزهای XRD – FESEM – FT-IR – TGA مورد بررسی قرار گرفت. نانوالیاف الکتروریسی شده و غشاء الترافیلتراسیون حاوی جاذب بهصورت جداگانه با استفاده از آنالیز FE-SEM - EDX - FT-IR مورد بررسی قرار گرفتند. در این بررسی، تاثیر پارامتر های مقدار دوز جاذب، غلظت دیکلوفناک و زمان مورد بررسی قرار گرفته است، همچنین مدل سازی و بهینه سازی فرایند جاذب با استفاده از طراحی مرکب مرکزی (CCD) در روش سطح پاسخ (RSM) جهت تحلیل نتایج و بهینه کردن شرایط عملیاتی آزمایش در جهت دستیابی به نقطه بهینه حذف دیکلوفناک از پساب استفاده شد. در شرایط بهینه عملیاتی بر اساس طراحی مرکب مرکزی مقدار غلظت آلاینده ppm 12، مقدار دوز جاذب g/l 2/0 و زمان 6/22 (دقیقه) که در نهایت تخریب92% به دست آمد. در حالت دیگر یعنی تثبیتکردن جاذب بر روی نانومواد به روش الکتروریسی در حالت پیوسته و ناپیوسته مورد بحث بررسی قرار گرفت که برای حالت ناپیوسته مقدار حذف آلاینده به 85% و برای حالت پیوسته به 37% رسید همچنین، قابلیت استفاده مجدد از نانو الیاف الکتروریسی شده حاوی جاذب برای حذف آلاینده دیکلوفناک در حالت ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفت که توانایی استفاده مجدد تا هفت بار را داشت و در این بررسی تاثیر متغیرهای دز جاذب، غلظت آلاینده دیکلوفناک، زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. در حالت بعدی، یعنی تثبیت کردن جاذب بر روی غشاء الترافیلتراسیون و قرار دادن داخل دستگاه سل غشایی، تست حذف آلاینده دیکلوفناک در حالت پیوسته انجام گرفت، در تستهای انجام شده از پارامترهای؛ فشار، غلظت آلاینده، زمان استفاده شده است که تخریب 85% بدست آمد. در این حالت هم قابلیت استفاده مجدد از غشا جهت حذف آلاینده مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
-
سنتز و شناسایی نانو کامپوزیت های پلی آمیدی و پلی ایمیدی جدید بر پایه کربازول و پیریدین: بررسی خواص حرارتی، آنتی باکتریال و حذف یون های فلزات سنگین
1400در این پژوهش، یک ترکیب ساختاری دی آمین حاوی گروه های پیریدین و کربازول تهیه شده و در ادامه پلی آمیدها و پلی ایمیدهای مربوطه از واکنش پلیمری شدن مستقیم این دی آمین، با ترفتالیک اسید، آدیپیک اسید و پرومیلیتیک دی انیدرید سنتز شدند. همچنین نانوکامپوزیت های پلی آمیدی –پلی ایمیدی با نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن تهیه شده و ساختار دی آمین سنتز شده با آنالیزهای FTIR و 1HNMR شناسایی شد. پلیمرهای سنتز شده با آنالیزهای FTIR و آنالیز عنصری CHN مشخصه یابی شده و خصوصیات حرارتی، گرانروی، قابلیت جذب فلزات سنگین و خواص آنتی باکتریالی آنها بررسی شد. پلی آمیدها و پلی ایمید سنتز شده حلالیت مناسبی در حلال های بدون پروتون قطبی داشته و دمای انتقال شیشه ای (Tg) را در محدوده 214-273 درجه سانتی گراد و درصد زغال باقیمانده را بین 61 تا 63 درصد نشان دادند. همچنین میزان جذب پلیمرهای سنتزی PAT و NCPATدر مورد فلزات Hg2+ ,Co2+ ,Pb2+ ,Cr3+ وCd2+ بررسی شده و نتایج نشان داد که نانوکامپوزیت NCPAT عملکرد بهتری در مقایسه با پلی آمید PAT دارد. در نهایت از تمامی پلیمرهای سنتز شده برای فعالیت ضد میکروبی در برابر باکتریهای گرم مثبت و گرم منفی استفاده شد و نتایج نشان داد که این ترکیبات اثرات بازدارندگی مطلوبی دارند.
-
تهیه کوپلیمر متیل متااکریلات-مالئیک انیدرید/پلیمرپرانشعاب بر پایه نانو سیلیکا برای حذف رنگدانه ها
1400آلاینده های رنگی حاصل از صنایع مختلف به علت تجزیه ناپذیری زیستی، سمیت بالا و تجمع در سلول های جانوران، گیاهان و انسان ها تهدیدی جدی برای سلامت انسان و محیط زیست محسوب می شوند. سیستم های آبی به طور طبیعی دریافت کننده ی نهایی این رنگزاها هستند. لذا به منظور حفظ سلامت انسان و محیط زیست، باید قبل از ورود این رنگزاها به آب های جاری، از پساب حذف گردند. هدف از این تحقیق، تهیه پلیمر پرانشعاب دارای گروه های انتهایی اسیدی و آمیدی بر پایه نانو ذرات اصلاح شده توسط ترکیب سیلان دار جهت حذف دو رنگدانه به نام های متیلن بلو و بنفش کریستال در شرایط آزمایشگاهی می باشد. در این پژوهش ابتدا کوپلیمر(متیل متاکریلات – مالئیک انیدرید) به وسیله پلیمریزاسیون رادیکال آزاد از واکنش مونومرهای متیل متاکریلات و مالئیک انیدرید درحضور آغازگر بنزوئیل پراکسید تحت تاثیر جو نیتروژن و در دمای 80 درجه سانتی گراد تهیه گردید. در مرحله بعد ابتدا نانو ذرات سیلکا در واکنش با آمینو پروپیل تری اتوکسی سیلان آمین دار شد و در ادامه با استفاده از ترکیب 3و 5 دی آمینو بنزوئیک اسید درحضور تری فنیل فسفین و پیریدین در حلال NMP واکنش آمیدی شدن اتفاق افتاد و پلیمر پرانشعاب نهایی با گروه های انتهایی آمین ساخته شد. در مرحله بعد واکنش بین گروه های آمین انتهایی پلیمر پرانشعاب با کوپلیمر متیل متاکریلات – مالئیک انیدرید در دمای 60 درجه و در حلال NMP انجام شد. سپس پلیمرهای پرانشعاب با گروه های انتهایی اسیدی یا آمینی به عنوان جاذب برای حذف رنگدانه ها مورد استفاده قرار گرفت. در این مرحله گروه های آمین با بخش انیدریدی کوپلیمر واکنش داد و اتصالات کووالانسی بین بخش پلیمر پرانشعاب و کوپلیمر ایجاد گردید. پلیمرهای انشعاب دار سنتز شده به دلیل دارا بودن جایگاه های پر انشعاب جهت حذف رنگدانه های متیلن بلو و بنفش کریستال از آب مورد استفاده قرار گرفت. همچنین شرایط بهینه در حذف رنگدانه ها برای بررسی کارایی جاذب کامپوزیتی مانند غلظت اولیه رنگزا، مقدار جاذب، PH، دما و زمان تماس بررسی شد. برای شناسایی ساختار دو جاذب از دستگاه FT-IR و همچنین برای بررسی ریخت شناسی جاذب از دستگاه میکروسکوپ الکترونی (SEM) استفاده گردید. داده های آزمایشگاهی و نتایج مربوطه با استفاده از مدل های ایزو ترم و سینتیک برای بررسی مکانیزم و سرعت جذب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. فرآیند جذب مربوط به هر دو رنگدانه متیلن بلو و بنفش کریستال با مدل سینتیک مرتبه دوم و مدل ایزوترم لانگمویر مطابقت داشت. بهترین بازده برای پلیمر انشعاب دار بر پایه نانو ذره سیلیکا مربوط به رنگدانه بنفش کریستال با درصد حذف 39/94 درصد، ظرفیت جذب 98/117میلی گرم بر گرم، و برای رنگدانه متیلن بلو با درصد حذف 75/90درصد و ظرفیت جذب 43/113میلی گرم بر گرم مدت زمان 8 ساعت، غلظت 40 میلی گرم بر لیتر، دمای °C 25، 6pH= و مقدار جاذب 40 میلی گرم است. در نهایت خواص ضد سرطانی کامپوزیت های سنتزی مورد بررسی قرار گرفت. خاصیت ضد تکثیر پلیمرSiO2@HPB نسبت به سه رده سلولی تست شد و نتایج نشان داد که اثر بخشی امید بخشی برای پلیمر سنتزی بر روی A375 ( µM5/2IC50 = ، ماکزیمم اثر بازدارندگی 87/72%) وجود دارد.
-
اثر هم افزایی نانوساختار و الکتروریسی روی رفتار فازی پلی وینیلیدین فلوراید و بررسی آن جهت کاربرد نانوژنراتورتریبوالکتریک
1400دریافت انرژی از محیط و تبدیل آن به برق می تواند به مشکل جهانی ناشی از کمبود انرژی بپردازد و بنابراین در برآورد تقاضای جهانی برای انرژی های تجدیدپذیر و سبز بسیار مهم است. در نیم قرن اخیر، توسعه الکترونیک به سمت کوچک سازی و قابل حمل شدن پیش رفته است. در این پژوهش از اثر هم افزایی فرایند الکتروریسی و نانو ساختارهای g-C3N4 و POM به منظور تقویت فاز β پلیمرPVDF استفاده شد. فرآیند الکتروریسی منجر به نظم و هم راستا شدن نانوالیاف و نانوصفحات شده و در نتیجه، نظم ساختاری منجر به تقویت فاز β پلیمرPVDF می شود که خود کارایی الکتروشیمیایی را در کاربردهای TENG تقویت خواهد کرد. برای این کار درصدهای وزنی مختلف PVDF بررسی شد و %wt 15 برای الکتروریسی انتخاب شد. محلول کامپوزیت PVDF-g-C3N4 در غلظت های مختلف 0، 1، 3، 5، 7 و 10 درصد نسبت به محلول پلیمری PVDF تهیه شد. همچنین، تهیه محلول کامپوزیت پلیمری PVDF/POM در غلظت-های 5، 10، 20 و 30 درصد نسبت به محلول پلیمری PVDF تهیه شد. خصوصیات فازی الیاف با استفاده از آنالیزهای FT-IR، SEM-EDX، XRD و DSC مورد بررسی قرار گرفته شد. نتایج نشان داد فاز α کاهش و فاز β افزایش یافته است. درصد فازβ در نانوالیاف کامپوزیتی %3 PVDF-g-C3N4 به %92 رسیده است. بغلاوه، کارایی این نانوساختارها در TENG بررسی شد. حداکثر ولتاژ خروجی TENG با ضربه زدن نیروی کف دست (منبع انرژی مکانیکی) روی نانوالیاف کامپوزیتی %10 PVDF-g-C3N4 و %10 PVDF/POM با نایلون به مساحت cm2 3×3 در مدت زمان min 3، به ترتیب 10 و 6 ولتی شد. برای اثبات خاصیت TENG از لامپ-های LED یک ولتی صورتی استفاده شد.
-
اثر اصلاح دیواره ای با اسید سیتریک بر خواص کاربردی چوب صنوبر فشرده شده
1400اصلاح شیمیایی چوب با اسیدسیتریک، علاوه بر کاهش گروه های هیدروکسیل و بهبود آب گریزی، با برقراری اتصال، احتمالاً به بهبود خواص چوب فشرده خواهد شد. بدین منظور، نمونه های چوبی اشباع شده با اسیدسیتریک، تحت شرایط دمایی و زمانی مختلف، در جهت شعاعی با استفاده از پرس گرم فشرده شدند. تغییر ساختار شیمیایی چوب اصلاح شده موید اصلاح چوب با اسید سیتریک می باشد. بر اساس نتایج، پیوندهای تشکیل شده به هیدرولیز حساس نیستند و آبشویی تغییر چندانی در ساختار شیمیایی آرد چوب اصلاح شده ایجاد نکرد. نتایج پیش آزمون در تعیین دما و زمان بهینه نشان داد که فشرده سازی به بهبود خواص فیزیکی چوب اصلاح شده انجامید و در تلفیق با اصلاح شیمیایی این بهبود محسوس تر بود. فشردگی چوب متعاقب نرم شدن دیواره های سلولی اصلاح گرمایی شده به افزایش دانسیته، کاهش جذب آب و واکشیدگی ضخامت انجامید. اصلاح تلفیقی در دمای 200 درجه سانتی گراد بهترین نتایج را ارائه داد، ولیکن به دلیل تخریب گرمایی گسترده تر، دمای 180 درجه سانتی گراد در بازه پرس 20 دقیقه که اختلاف معنی داری در بهبود خواص فیزیکی با دمای 200 درجه سانتی گراد نداشت، به عنوان شرایط بهینه انتخاب شد. در بررسی اثر غلظت اسیدسیتریک و نرخ فشردگی مشاهده شد که با افزایش فشردگی، دانسیته نمونه های حاوی اسیدسیتریک و اصلاح گرمایی شده افزایش یافت. بازیابی شکل نمونه های شیمیایی/فشرده سازی کمتر از نمونه های گرمایی/ فشرده سازی بود. جذب آب با افزایش فشرده سازی کاهش یافت که اثر آن در اصلاح شیمیایی بیشتر از گرمایی بود. کمترین واکشیدگی ضخامت متعاقب 24 ساعت غوطه وری در آب، در نمونه های اصلاح اسیدسیتریک/فشردگی 30 درصد انندازه گیری شد. فشرده سازی با افزایش دانسیته، سبب بالاتر رفتن مقاومت های مکانیکی؛ مانند مدول الاستیسیته، مدول گسیختگی و مقاومت به ضربه نمونه اصلاح گرمایی و اسیدسیتریک شده گردید. اثر اصلاح مکانیکی بر بهبود مدول خمشی نمونه های اصلاح گرمایی شده در فشردگی 50 درصد به نسبت 30 درصد در مقایسه با اسیدسیتریک 10درصد/فشرده، به اثر توام اتصالات عرضی و افزایش بلورینگی در اصلاح گرمایی نسبت داده می شود. سختی نیز متناسب با افزایش فشردگی بهبود یافت که این بهبود در هر دو فشردگی در نمونه حاوی اسیدسیتریک بیش از گرمایی گزارش گردید. در هر دو اصلاح گرمایی و شیمیایی با افزایش فشردگی، مقاومت به ضربه افزایش معنی دار نشان داد، ولیکن تلفیق اصلاح گرمایی و شیمیایی با فشرده سازی به کاهش مقاومت در برابر ضربه فرآورده ی حاصل انجامید که با افزایش غلظت اسیدسیتریک این کاهش محسوس تر گردید. در تصاویر میکروسکوپ الکترونی نمونه های گرمایی/فشرده، حفرات چوب تا حد زیادی بسته شده اند و حفرات با ماده دیواره سلولی کاملاً پر شدند. هرچند در مقطع عرضی، ترک هایی قابل رویت است. در اصلاح با اسیدسیتریک، حجیم شدن دیواره متعاقب واکنش با اسیدسیتریک مشاهده می شود که به پرشدگی بیشتر حفرات در مقطع عرضی انجامید. با بهبود خواص چوب تندرشد صنوبر، می توان آن را به عنوان ماده ای مناسب برای کاربردهایی مانند پارکت-سازی، کف پوش و تیرهای چوبی توصیه نمود.
-
سنتز و شناسایی کامپوزیت های دندانی جدید بر پایه پودر استخوان ماهی اصلاح شده
1400مواد کامپوزیت دندان پزشکی مبتنی بر رزین به طور گسترده ای در دندان پزشکی مورد استفاده قرار می گیرند. آن ها به عنوان مواد ترمیمی مستقیم دندان، پرکننده حفره و شکاف حاصل از پوسیدگی، روکش و ایجاد ظاهر زیبا استفاده می شوند. این مواد از سه بخش تشکیل شده اند: فاز پیوسته (ماتریکس رزین آلی)، فاز پراکنده (پرکننده معدنی/آلی) و عامل اتصال دهنده. در این پروژه تحقیقاتی کامپوزیت های دندانی از طریق سنتز رزین و پرکننده های جدید ساخته شدند. ابتدا دو نوع رزین بر پایه گروه های زانتن و ایمیدازول سنتز شد. سپس، پودر استخوان ماهی و پودر ابریشم را به عنوان پر کننده تهیه کردیم. به منظور اتصال بهتر دو بخش رزین و پرکننده، سطح پودر استخوان ماهی و پودر ابریشم را با استفاده از سیلان اکریلاتی اصلاح کردیم. در نهایت با دو روش پخت گرمایی و نوری کامپوزیت های دندانی مورد نظر سنتز شدند. از تکنیک های FT-IR، 1HNMR، FE-SEM و EDX جهت شناسایی و تایید ساختار مونومرها و پرکننده ها استفاده شد. آنالیز TGA برای بررسی مقاومت حرارتی پرکننده ها و کامپوزیت ها به کار برده شد. با توجه به نتایج، دو کامپوزیت می توانند جز مواد با مقاومت حرارتی خوب محسوب شوند. جذب و حلالیت آب کامپوزیت ها نیز بررسی شد، طبق نتایج، کامپوزیت Imidazole-GMA مقدار جذب و حلالیت آب کمتری از خود نشان داد که به دلیل وجود گروه آب گریز CF3 در ساختار رزین است. در نهایت خواص میکروبی و ضد سرطانی کامپوزیت های سنتزی مورد بررسی قرار گرفت. به دلیل وجود حلقه های هتروسیکلی زانتن و ایمیدازول در ساختار رزین های استفاده شده، نتایج این بررسی ها امیدوارکننده بود. نتایج ضدسرطانی نشان دادند که هر دو کامپوزیت دارای اثربخشی بسیار قوی بر روی دو رده سلول سرطانی 7MCF و HT29 هستند. مقادیر IZD در بررسی فعالیت ضد میکروبی نیز نشان داد که بیشترین قطر برای ناحیه مهار رشد برای کامپوزیت Xanthene-GMA به سمت باکتری اشرشیاکلی (mm30IZD ) و برای کامپوزیت Imidazole-GMA به سمت باکتری پسودوموناس آئروژینوزا (mm35 IZD) است.
-
سنتز و شناسایی پلی ایمیدازولینیوم متصل شده با نانو ذراتSiO2 اصلاح شده به عنوان جاذب برای حذف نیترات از آب
1400پلیمرهای یونی به عنوان مواد دینامیکی به دلیل توانایی شکست برگشت پذیر پیوندها یا برهمکنش های خاص تحت شرایط معین و اصلاح آن ها، بسیار مورد توجه هستند. از این رو در این پژوهش، نانوکامپوزیت پلیمری حاوی ایمیدازولیوم بر پایه نانوذرات سیلیکای اصلاح شده برای حذف نیترات از آب تهیه شده است. برای ساخت نانوکامپوزیت نهایی ابتدا نانوذرات SiO2 توسط عامل سیلانی (3-آمینو پروپیل تری اتوکسی سیلان) اصلاح ساختاری شده و با گروه های انتهایی آمین، سطح آن پوشانده شد. سپس، محصول سیلان دار شده با مونومر دی آمینی سنتزی در حضور گلیوکسال و فرمالدهید ترکیب شد. برای بررسی و شناسایی ساختار مونومرهای سنتزی و نانوکامپوزیت از آنالیزهای FT-IR، 1H-NMR، FE-SEM و EDX استفاده شد. همچنین آنالیز TGA برای بررسی مقاومت حرارتی نمونه های تهیه شده به کار گرفته شد. علاوه بر این، نانوکامپوزیت سنتزی بر پایه نانوذرات SiO2 برای استخراج و حذف یون نیترات از آب مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 220 و 275، اندازه گیری میزان غلظت یون نیترات موجود در محلول آبی توسط جاذب مورد نظر انجام شد. این میزان یون نیترات حذف شده در شرایط عملیاتی مختلف از قبیل pH محیط، زمان تماس، غلظت اولیه محلول حاوی یون نیترات و مقدار جاذب مورد بررسی قرار گرفت. بهترین بازده حذف پلیمر نانوکامپوزیتی سنتزی 56/90 درصد و بهترین ظرفیت جذب 73/37 میلی گرم بر گرم با غلظت اولیه یون نیترات 50 میلی گرم بر لیتر، در7=pH و مقدار جاذب 30 میلی گرم و زمان تماس 30 دقیقه به دست آمد. برای بررسی ضریب گزینش پذیری، حذف یون نیترات در حضور یون های رقیب به وسیله جاذب های نانوکامپوزیت مورد مقایسه قرار گرفت. علاوه بر این، مدل های سینتیکی و ایزوترمی مکانیسم جذب نیز بررسی شده و در نهایت خواص ضدسرطانی پلیمر نانوکامپوزیتی تهیه شده، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج ضدسرطانی نشان دادند که ترکیب پلیمر نانوکامپوزیتی سنتزی، دارای اثربخشی بسیار قوی و امیدبخشی بر رده سلولی HL60 (µM 8/82-9/53=IC50) است.
-
اثر اصلاح شیمیایی سطح با گلوتارآلدئید و نانورس بر خواص کاربردی چوب صنوبر
1400در این تحقیق اثر اصلاح سطحی توسط گلوتارآلدئید، نانوذرات رس و استایرن بر خواص فیزیکی-مکانیکی، ساختار شیمیایی، مقاومت در برابر هوازدگی و ویژگی های سطح چوب صنوبر بررسی گردید. هفت سطح اصلاح شامل، شاهد، اصلاح شده با گلوتارآلدئید، گلوتارآلدئید/نانورس یک درصد، گلوتارآلدئید/نانورس دو درصد، گلوتارآلدئید/استایرن، گلوتارآلدئید/نانورس یک درصد/استایرن، گلوتارآلدئید/نانورس دو درصد/استایرن تعریف شد. پس از غوطه وری نمونه ها در گلوتارآلدئید نمونه ها در آون تحت دمای 120 درجه سانتی گراد به مدت 48 ساعت قرارگرفتند. در سطوح حاوی نانوذرات رس، نانوذرات در گلوتارآلدئید پراکنده شدند و سپس اصلاح انجام شد. در سطح تلفیقی با استایرن، پس از اصلاح با گلوتارآلدئید نمونه ها مجددا در استایرن غوطه ور شدند و پس از آن در دمای 90 درجه قرار گرفتند. بر اساس نتایج، ترکیب استایرن و گلوتارآلدئید در ساعات اولیه غوطه وری در آب خواص فیزیکی نمونه ها را بهبود بخشید و بیشترین کارایی آبگریزی در سطح تلفیقی گلوتارآلدئید/استایرن/نانوذرات دو درصد حاصل شد که بیشترین افزایش وزن در اثر اصلاح را نیز داشت. اصلاح در تمامی سطوح، سبب کاهش و کنترل واکشیدگی حجمی نمونه ها نسبت به سطح شاهد شد. اصلاح تلفیقی گلوتارآلدئید/نانو ذره/ استایرن سبب کاهش شدت پیک گروه های هیدروکسیل چوب شد. همچنین وجود پیک مربوط به پیوندهای اتری موید تشکیل گروه های استال بین چوب و گلوتارآلدئید بود. تصاویر میکروسکوپ الکترونی بسته شدن منافذ روی دیواره آوندها و کاهش فضای خالی چوب در مقایسه با نمونه ی شاهد را نشان داد که گواهی بر افزایش حجم ناشی از اصلاح دیواره با گلوتارآلدئید بود. اصلاح سبب کاهش مقاومت خمشی به خصوص در سطح گلوتارآلدئید/ استایرن شد اما تاثیر معنی داری بر سختی چوبهای تیمار شده نداشت. حضور نانوذرات رس سبب کاهش تغییر رنگ چوب طی هوازدگی گردید. در نمونه های شاهد هوازده شدت پیک کربونیل در اثر تخریب لیگنین افزایش یافت اما اصلاح با گلوتارآلدئید سبب محدود شدن تخریب لیگنین شد. اصلاح سبب افزایش زبری نسبت به نمونه شاهد شد. اصلاح با گلوتارآلدئید و افزودن نانوذرات رس سبب افزایش زاویه تماس و کاهش ترشوندگی گردید.
-
اثر اصلاح سطحی بر آبگریزی و مقاومت در برابر اشعه فرابنفش چوب نوئل
1400اصلاح سطحی با ترکیبات اصلاح کنده طبیعی دارای عامل اتصال شیمیایی مانند روزین مالئیک می تواند با کاهش تعداد گروه های هیدروکسیل، به بهبود خواص فیزیکی چوب منتهی شود. این احتمال وجود دارد که افزایش دما یا حضور کاتالیزور، با بهبود جانشینی گروه های هیدروکسیل دیواره سلولی چوب، اثر مطلوب تری برفرآیند واکنش و خواص فیزیکی چوب داشته باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر سطوح مختلف دما و حضور کاتالیزور کلریدآلومینیوم برای اعمال اصلاح سطحی با روزین مالئیک، و ارزیابی کارایی این اصلاح بر خواص فیزیکی چوب نوئل انجام شد. نمونه ها به مدت 24 ساعت در محلول روزین مالئیک به غلظت40 درصد وزنی/حجمی (در حلال تولوئن/ زایلن ) غوطه ور شدند. گرمادهی نمونه ها، برای تعیین اثر دما، کاتالیزور و آبشویی کوتاه مدت، تحت دو سطح دمایی 60درجه سانتی گراد، با و بدون کاتالیزور نمکی، و 140درجه سانتی گراد، در زمان 4 ساعت اعمال گشت. براساس نتایج، اعمال اصلاح با کاهش گروه های هیدروکسیل بر اساس نتایج طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه، موجب بهبود آبگریزی و ثبات ابعاد نمونه های تیمارشده گردید. در خاتمه بازه غوطه وری در آب، دمای بالاتر واکنش با تشکیل ساختار پایدارتر در برابر هیدرولیز، به حفظ افزایش وزن ناشی از تیمار منتهی گردید. افزایش دمای واکنش اصلاح از 60 به 140درجه سانتی گراد، تفاوت معنی داری در صفات اندازه گیری شده ایجاد کرد، ولیکن حضور کاتالیزور در اصلاح تحت دمای 60 درجه سانتی گراد، به تشکیل ساختارهای پایدارتر منتهی شد. در یک نتیجه گیری کلی می توان اظهار داشت که بکارگیری کاتالیزور نمکی کلریدآلومینیوم در واکنش تیمار با روزین-مالئیک، با تشکیل ساختار پایدارتر در برابر هیدرولیز، امکان اعمال اصلاح سطحی در دمای محیط را میسر می سازد.
-
سنتز و شناسایی خواص پلیمرهای شاخه دار برپایه نانوذرات برای حذف آلاینده از آب
1399فلزات سنگین در یک مقیاس وسیع، از منابع طبیعی و پساب های صنعتی وارد محیط زیست می شوند. میزان ورود فلزات سنگین به داخل محیطزیست، بسیار فراتر از میزانی است که به وسیله فرآیندهای طبیعی برداشت می شوند. بنابراین تجمع فلزات سنگین در محیط زیست فراوان است. سیستم های آبی به طور طبیعی دریافت کننده ی نهایی این فلزات هستند، لذا به منظور حفظ سلامت انسان و محیط زیست، باید قبل از ورود این فلزات سمی و سنگین به آب های جاری، از پساب حذف شوند.هدف از این تحقیق،تهیه پلیمرهای شاخه دار دارای گروه های انتهایی اسیدی و بازی بر پایه نانو ذرات اصلاح شده توسط ترکیب سیلان دار جهت حذف یون های فلزی سنگین از آب در شرایط آزمایشگاهی می باشد. همچنین عوامل موثر در حذف یونهای فلزی سنگین توسط جاذب کامپوزیتی مانند مقدار جاذب،غلظت اولیه،زمان تماس و pH مورد مطالعه قرار گرفت.در این تحقیق، در ابتدا نانوذره گرافن اکسید توسط روش هامر سنتز شد و این نانو ذره توسط ترکیب سیلانی 3-(تری اتوکسی سیلان)پروپیل آمین اصلاح ساختاری شد و سپس نانوذره اصلاح شده با ترکیب دی آمینوبنزوییک اسید واکنش داد و پلیمر پر انشعاب با گروه های انتهایی آمینی سنتز شد و در ادامه پلیمر پر انشعاب با گروه های انتهایی آمینی سنتز شده با مالییک انیدرید واکنش داد و دسته دیگر از پلیمرها با گروه های انتهایی اسیدی تهیه شد.و سپس پلیمرهای پر انشعاب با گروه های انتهایی اسیدی یا آمینی به عنوان جاذب برای حذف فلزات سنگین مورد استفاده قرار گرفتند. پلیمرهای انشعاب دار سنتز شده به دلیل دارا بودن جایگاه های پر انشعاب جهت حذف یون های فلزی کروم و جیوه از آب می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. برای بررسی کارایی جاذب کامپوزیتی، پارامترهای مختلف نظیر pH محلول، مقدار جاذب، غلظت اولیه و زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. برای تایید و شناسایی ساختار جاذب ها از دستگاه FT-IR و همچنین برای بررسی ریخت شناسی جاذب از دستگاه میکروسکوپ الکترونی (SEM) استفاده شد. داده های آزمایشگاهی و نتایج مربوطه با استفاده از مدل های ایزو ترم و سینتیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.فرآیند جذب مربوط به هر دو یون کروم و جیوه با مدل سینتیک مرتبه دوم و مدل ایزوترم لانگمویر مطابقت داشت. بهترین بازده برای پلیمر انشعاب دار بر پایه نانو ذره گرافن اکسید مربوط به یون کروم با درصد حذف 98.15 درصد، ظرفیت جذب 32.71 میلی گرم بر گرم،و برای یون جیوه با درصد حذف 87.2درصد و ظرفیت جذب 29.06میلی گرم بر گرم مدت زمان 40 دقیقه، غلظت 40 میلی گرم بر لیتر، دمای °C 25، 6pH= و مقدار جاذب 30 میلی گرم است. حداکثر ظرفیت جذب mg.g-132.71 و 29.06 به ترتیب برای Hg2 + < Cr3 + است.این به این معنی است که جاذب نانوکامپوزیت می تواند به عنوان جاذب قابل استفاده برای حذف یون های فلزات سنگین به کار برده شود.
-
تهیه آمیدها با استفاده از کاتالیست پلی اسیدی بر پایه نانوذره
1399نانو کاتالیزور ها به علت داشتن ویژگی های خاص، عملکرد کاتالیزور های را طوری تغییر داده اند که واکنش هایی که در شرایط عادی قادر به انجام نبودند، به راحتی انجام میشوند. در این پژوهش به کمک کاتالیزور پلی اسید بر روی نانو ذره آهن از واکنش الکل و نیتریل ها در شرایط بدون حلال، آمیدها را با بازده خوب تهیه کردیم.
-
سنتز و شناسایی جاذب های بیوپلیمری عاملدار شده با نمک های آمونیوم چهارتایی و بررسی کاربرد آن ها جهت حذف آلاینده های مانند نیترات و کرومات از آب
1399در قسمت اول این پژوهش، هیدروژل بیو پلیمری بر پایه کتیرا با قابلیت تبادل یونی جهت حذف یون های نیترات از محیط آبی تهیه شدند. بدین منظور یک عامل شبکه ساز دارای گروه های نمک آمونوم چهارتایی از ترکیب N- تری متیل سیلیل ایمیدازول تهیه شد و سپس از واکنش عامل شبکه ساز نمک چهارتایی آمونیوم کلرید (نمک N-N بیس تری متوکسی سیلیل ایمیدازول کلرید) با بیوپلیمر کتیرا جاذب هیدروژلی تهیه گردید. بیوجاذب آماده شده که حاوی مقادیر متفاوتی از گروه های آمونیوم چهارتایی با قابلیت جذب آنیون نیترات از طریق برهمکنش الکترواستاتیک و تبادل یونی و همچنین خاصیت آنتی باکتریایی می باشد، تهیه گردید و به وسیله ی آنالیزهایی مانند HNMR، FT-IR، TGA، XRD، SEM و آنالیز عنصری EDX شناسایی شد. ابتدا هیدروژل بهینه با ترکیب درصد مشخص با بیشترین بازده حذف نیترات انتخاب گردید و سپس سایر پارامترهای موثر بر جذب نیترات از محلول آبی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد جذب یون های نیترات بر روی هیدروژل از مدل ایزوترم لانگمویر و سینتیک شبه درجه دوم، موریس- وبر و الوویچ پیروی می کند. افزون بر این داده های تجربی نشان داد که جذب نیترات در pH خنثی و در دمای محیط مناسب تر خواهد بود که مقدار منفی انرژی آزاد گیبس (∆Gº = -89/1 kJ/ mol ) خود به خود بودن فرایند جذب نیترات بر روی هیدروژل را تایید می نماید. در نهایت هیدروژل تهیه شده در برابر باکتری گرم منفی اشریشیا کُلی (E. Coli) خاصیت ضد باکتری نشان داده است. در قسمت دوم این پژوهش نانوکامپوزیت تبادلگر یونی قابل بازیافت بر پایه نانو ذرات گرافن اکسید (GO) با استفاده از عامل شبکه ساز (TMSQA) تهیه شد. این تبادلگر آنیونی تهیه شده با تکنیک هایی مانند FE-SEM ، EDX ، FT-IR ، TGA ، XRD ، BET شناسایی شد و همچنین کارایی آن در حذف یون های کرومات و نیترات از آب مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بازده حذفNO3- و CrO42-در محلول های آبی حاوی ppm 30 و 50 این یون ها به ترتیب 98% (mg/g 3/29Qe= ) و 100% (mg/g50 Qe=) درpH خنثی نشان داده است. نتایج تجربی به دست آمده نشان داد که این فرایند جذب از ایزوترم لانگمویر و دوبینین – رادوشکویچ و سینتیک شبه مرتبه دوم شبه پیروی می کند. همچنین فعالیت ضد باکتریایی خوبی در برابر باکتری های گرم مثبت باسیلوس سوبتیلیس (B. subtilis) و گرم منفی اشریشیا کُلی ( E. Coli ) تایید نموده است و پس از چهار چرخه جذب-واجذب همچنان از بازده خوبی برای حذف این آنیون ها برخوردار است. در حالت همزمانی این دو آنیون، حذف نیترات تک ظرفیتی به طور قابل توجهی در حضور کرومات دو ظرفیتی محدود می گردد. در بخش سوم پژوهش، بیوجاذب هیدروژلی برپایه کیتوسان عاملدارشده با نمک بیس آمونیوم چهارتایی کلرید (BTMSQA ) تهیه شد، هیدروژل های سنتزی با محتوای مختلفی از عامل شبکه ساز سنتز گردیدند و به بررسی حذف آنیون های نیترات و کرومات از محلول آبی پرداخته شد. فرایند جذب آنیون های ذکر شده از ایزوترم لانگمویر و تمکین و سینتیک شبه درجه دوم تبعیت می کند و ظرفیت جذب تعادلی mg/g 25/06 و 33/68 و بازده حذف 93/73% و 98/03% به ترتیب برای یون های نیترات و کرومات بدست آمده است. بررسی های ترمودینامیکی فرایند جذب را یک فرایند خود به خودی بیان داشته است بعلاوه این تبادلگر یونی قابلیت بازیابی و استفاده مجدد تا بیشتر از چهار چرخه جذب/ واجذب را نشان داده است. در قسمت چهارم و پایانی از هیدروژل تهیه شده در بخش قبلی به عنوان افزودنی در تهیه غشاهای بر پایه پلی اتر سولفون (PES) بکار گرفته شد. در این نوع غشا همچنین از افزودنی پلی وینیل پیرولیدون (PVP) به عنوان عامل حفره زا استفاده شد. اثر افزودن غلظت های مختلف از هیدروژل تهیه شده، بهمراه PVP و PES در محلول قالب ریزی بر عملکرد غشا ارزیابی گردید. بعلاوه غشاهای تهیه شده به وسیله ی آنالیزهای شار عبوری، درصد جذب آب، میزان تخلخل، اندازه متوسط حفرات، زاویه تماس آب، FT-IR، SEM و آنالیز عنصری EDX مورد بررسی و شناسایی قرار گرفتند. عملکرد بازداری یون های نیترات و کرومات با استفاده از غشاهای تهیه شده در دو ضخامت فیلم 200 و 400 میکرومتر بررسی گردید. نتایج نشان داده است که غشای با محتوای wt. % 5/0 هیدروژل تهیه شده بهمراهwt. 3% پلی وینیل پیرولیدن و wt.18% پلی اتر سولفون به عنوان غشای منتخب با ضخامت 400 میکرومتر دارای حداکثر کارایی جهت حذف یون های نیترات (13/70 %) و کرومات (34/75%) برگزیده شده است.
-
بررسی ریزساختار دیواره سلولی و ویژگیهای چوب صنوبر دلتوئیدس ) Populus deltoides ( اصلاح شده از طریق بسپارش با اتصال درونبافتی
1399تحقیق حاضر با هدف بررسی ریزساختار دیوارهسلولی و ویژگیهای چوب صنوبر دلتوئیدس ) Populous deltoids ( اصلاحشده انجام شد. نمونههای اصلاحشده به: دیوارهای با سیلان آکریلاتی )تریمتوکسیسیلیل- پروپیلمتاکریلات( و وینیلی )تریاتوکسوینیلسیلان(، با و بدون آغازگر، حفرهای با مونومر وینیلی استایرن، و تلفیقی با ترکیبات سیلانی/مونومر استایرن تفکیک شدند. در مرحله اول، نمونههای سطوح اصلاح دیوارهای به صورت جداگانه به روش خلا فشار در سیلندر آزمایشگاهی اشباع شدند و متعاقباً در سطوح حاوی مونومر نیز - اشباع با مونومر استایرن انجام شد. واکنش ماده اصلاحکننده به تغییر ساختار شیمیایی، افزایش دانسیته و حجیم- شدگی انجامید. کاهش شدت پیک گروههای هیدروکسیل چوب و افزایش شدت پیک گروه کربونیل موید اصلاح دیواره سلولی چوب میباشد. طیفسنجی زیرقرمز تبدیلفوریه حضور سیلان و مونومر در ساختار چوب اصلاح تلفیقی دیواره/استایرن را تایید کرد. حضور فیزیکی استایرن در حفرات سلولی، حجیمشدگی دیواره سلولی در اصلاح با تریمتوکسیسیلیلپروپیلمتاکریلات و تریاتوکسیوینیلسیلان، پلیمره شدن آنها در حضور بنزوئیلپراکساید به وسیله میکروسکوپ الکترونی تایید شد. تصاویر پراش انرژی پرتو ایکس میکروسکوپ الکترونی نحوه پراکندگی عنصر سیلیس در نمونههای حاوی ترکیبات سیلانی را نشان داد. نتایج آنالیز گرمایی نشان داد، اتصال ترکیبات آلیِ ترکیبات سیلانی به ساختار چوب باعث کاهش جرم بیشتر نسبت به سطح شاهد شد، زیرا این ترکیبات دارای گروههای آلیفاتیک میباشند که در برابر حرارت مقاومت ضعیفتری دارند. در سطوح حاوی مونومر با تشکیل یکنواخت پلیمر در فضای خالی حفرهها و دیوارهسلولی چوب، اثرات مسدودکنندگی ساختار متخلخل چوب موجب پایداری حرارتی شد. افزایش وزن در اصلاح تریمتوکسیسیلیل- پروپیلمتاکریلات بیشتر از تریاتوکسیوینیلسیلان بود. حضور ترکیب سیلانی به بهبود نرخ تبدیل مونومر به پلیمر شد که این بهبود در سطح اصلاح با ترکیب سیلان آکریلاتی تریمتوکسیسیلیلپروپیلمتاکریلات محسوستر بود. دانسیته نمونههای اصلاحشده نسبت به شاهد روند افزایشی را نشان داد، به طوری که بیشترین دانسیته در تریمتوکسیسیلیلپروپیلمتاکریلات/تریاتوکسوینیلسیلان/استایرن اندازهگیری شد. حضور ترکیب سیلانی در چوبپلیمر استایرن باعث بهبود تعامل شیمیایی بین الیاف چوب و پلیمر و متعاقباً کاهش تخلخل شد. در نمونههای اصلاح دیوارهای شده با ترکیب آکریلاتی تریمتوکسیسیلیلپروپیلمتاکریلات، افزودن بنزوئیل- پراکساید به کاهش معنیدار جذب آب انجامید. در حالیکه در نمونههای اصلاح شده با ترکیب وینیلی تری- اتوکسیوینیلسیلان با و بدون آغازگر اختلاف معنیداری مشاهده نشد. پس از طولانیترین زمان غوطهوری، کمترین جذب آب و واکشیدگیحجمی، و حداکثر بهبود کارایی آبگریزی و اثرضدواکشیدگی در سطح تری- متوکسیسیلیلپروپیلمتاکریلات/تریاتوکسیوینیلسیلان/استایرن گزارش شد. نتایج نشان داد اتصال دیواره سلولی اصلاح شده با ترکیب سیلانی به پلیمر درون حفره، بهبود ثبات ابعاد، کارایی آبگریزی و اثر ضدواکشیدگی را به دنبال داشت. خواص مکانیکی نمونههای اصلاح شده در مقایسه با شاهد افزایش یافت. حضور مونومر به بهبود خواص خمشی، سختی، مقاومت به فشار موازی الیاف و مقامت به ضربه منتهی شد. کمترین افت وزن و رطوبت پس از 16 هفته مجاورت با قارچ مولد پوسیدگی سفید در نمونههای حاوی دو ترکیب سیلانی/استایرن مشاهده شد. تصاویر میکروسکوپی مقاطع عرضی پس از مجاورت با قارچ مولد پوسیدگی سفید نشاندهنده تجمع ریسههای قارچی در بسیاری از آوندها و تخریب شدید نمونه شاهد میباشد. در چوبهای اصلاح شده حاوی مونومر استایرن، حضور پلیمر درون حفرات سلولی قابل مشاهد بود و اثری از ریسههای قارچی درون آوندها دیده نشد.
-
سنتز و شناسایی پلی آمیدها و پلی ایمیدهای جدید بر پایه ایمیدازول، زانتن و کربازول:بررسی خواص نوری، حرارتی، آنتی باکتریال و حذف یونهای فلزات سنگین
1399پلی آمیدها و پلی ایمیدها به دلیل دارا بودن ویژگی های منحصربفرد جزء پلیمرهای با کارایی بالا محسوب می شوند و در زمینه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. این پلیمرها با وجود داشتن ویژگی های مطلوب، انحلال پذیری کم و دمای ذوب بالایی دارند و به همین دلیل استفاده از این پلیمرها با مشکل مواجه شده است. یکی از روش ها برای بهبود کارایی این پلیمرها قرار دادن گروه های آویزان حجیم در ساختار اصلی آن ها است. در بخش نخست پایان نامه پلی آمیدها و پلی ایمیدها مربوطه از واکنش کربوکسیلیک اسید و دی انیدرید کربونیل دار با دی آمین های تهیه شده بر پایه گروه های آویز زانتن، کربازول و ایمیدازول سنتز شدند. از روش های FT-IR و 1H-NMR برای شناسایی پلیمرها و دی آمین های سنتز شده استفاده گردید و ویژگی های حرارتی، نوری، انحلال پذیری و ویسکوزیته نسبی آن ها بررسی شد. پلیمرهای تهیه شده در بیشتر حلال های آلی محلول و دارای پایداری حرارتی بالایی می باشند. همچنین پلی آمیدها و پلی ایمیدهای سنتز شده توانستند در برابر قارچ ها و باکتری های گرم مثبت و گرم منفی فعالیت ضد آنتی باکتریال خوبی از خود نشان دهند.. و علاوه بر این، این دسته از پلیمرهای سنتز شده به عنوان جاذب های خوب برای حذف فلزات سنگین از قبیل Cr3+ وHg2+ از محلول های آبی به کار برده شدند.
-
تهیه نانوکامپوزیت الکتروریسی هیبرید پلیمر-کربن نیترید/ تیتانیم دی اکسید (g- C3N4/ TiO2) و بررسی رفتار خیس شوندگی
1399به دلیل افزایش پساب های روغنی و آلودگی های مکرر ناشی از نشت روغن، جداسازی مخلوط های روغن -آب توجه محققان و صنایع را به خود جلب کرده است. با الهام از طبیعت، مواد فوق آب گریز- فوق روغن دوست برای جداسازی مخلوط روغن (نفت)- آب به طور قابل توجه-ای مورد مطالعه قرار گرفته است. در این میان، سطوح برپایه نانوساختارهای پلیمری با قابلیت خیس شوندگی ویژه از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشند. فرآیند الکتروریسی به عنوان یک روش منحصر به فرد برای تولید نانوساختارهای هیبرید پلیمر- معدنی با قابلیت خیس شوندگی ویژه به طور گسترده استفاده شده است. در این پژوهش، با استفاده از فرآیند الکتروریسی تحت شرایط بهینه و کنترل شده نانوالیاف کامپوزیتیPVP/ TiO2/ g- C3N4 و PVDF/ TiO2/ g- C3N4/ Candle Soot با کارآیی خیس شوندگی ویژه در محیط های هوا و روغن تهیه شد. نتایج نشان می دهد که نانوکامپوزیت های تهیه شده در محیط هوا کارآیی فوق آب گریزی- فوق روغن دوستی و همچنین در محیط روغن کارآیی خیس شوندگی فوق آب گریز ویژه ای را ارائه می کنند که می تواند در کاربردهای ویژه همانند میکروراکتورها به کار گرفته شود. بعلاوه، با اصلاح سطح نانوکامپوزیت حاصله به وسیله دوده، کارآیی خیس شوندگی از فوق آب گریزی به فوق آب دوستی تغییر یافت که بستر مناسب هوشمندی برای جداسازی مخلوط های آب- روغن (با چگالی کمتر از آب) با عبور آب و انسداد روغن می باشد. همچنین، با اصلاح سطح نانوالیاف کامپوزیتی PVDF/TiO2/g-C3N4 در حضور نمک نقره نیترات، نانوکامپوزیتی با کارآیی ضدمیکروبی قابل توجهی نسبت به باکتری های گرم مثبت و گرم منفی تهیه شد. برای بررسی بیشتر کارآیی نانوهیبرید پلیمر-معدنی، تهیه نانوساختارهای کربنی الکتروریسی PVP/TiO2/g-C3N4 در شرایط مختلف انجام شد و سپس کارآیی الکتروشیمیایی آن بررسی شد. نتایج آنالیزهای ولتامتری چرخه ای و شارژ-دشارژ گالوانواستاتیک نشان می دهد که نانوساختار کربنی تهیه شده PVP/TiO2/g-C3N4 خواص الکتروشیمیایی مناسبی را ارائه می دهد.
-
سنتز و شناسایی نانوکامپوزیتهای پلیمری برپایه آلکیل وینیل ایمیدآزولینیوم کلرید برای حذف آلاینده
1399منابع آبی آلوده به یون نیترات و استفاده آنها در کشاورزی یکی از نگرانیهای جامعه بشری میباشد. حداکثر غلظت مجاز یون نیترات در آب آشامیدنی که سازمان بهداشت جهانی (World Health )rganizationO مشخص کرده است برابر با mg/L 05 میباشد. بیماری متهموگلوبینما 1 در نوزادان و انواع مختلف سرطانها در بزرگسالان ناشی از غلظت بالای یون نیترات در آب شرب است. از اینرو، حذف یون نیترات از منابع آبی حائز اهمیت میباشد. در این پژوهش، به سنتز نانوکامپوزیتهایی بر پایه نانوذرات گرافن اکسید و پلیمر طبیعی کتیرا برای جداسازی و حذف یون نیترات از آب پرداخته شده است.در ابتدا، 1-بوتیل- 3-وینیل ایمیدآزولینیوم کلرید تهیه شد و در واکنشی دیگر نانوذرات GO به روش هامر سنتز شده و توسط ترکیب سیلانی اصلاح گردید و درنهایت از واکنش مایع یونی با این محصول، جاذب نهایی بهدست آمد. جاذب دوم نیز از واکنش مایع یونی با محصول بهدست آمده از اصلاح GT با مالئیک انیدرید سنتز شد. برای شناسایی ترکیبات سنتز شده از آنالیزهای FT-IR ، FESEM ، EDX و TGA استفاده شد. همچنین مقدار جذب یون نیترات در شرایط عملیاتی مختلف از جمله زمان تماس، pH محیط، غلظت اولیه یون، مقدارجاذب و دما مورد مطالعه قرار گرفت. بهترین بازده حذف جاذب 79 درصد در / نانوکامپوزیت نانوذره گرافن اکسید اصلاح شده با مایع یونی 03 pH اولیه )برابر با 0( و دمای محیط ) C 50 ~( با غلظت اولیه یون نیترات 35 ° میلیگرم بر لیتر، زمان تماس 35 دقیقه و مقدار جاذب برابر با 05 میلیگرم بهدست آمد. بهترین بازده حذف جاذب کامپوزیت پلیمر طبیعی کتیرا اصلاح شده با 70 درصد در / مایع یونی 66 pH اولیه )برابر با 0( و دمای محیط ) C 50 ~( با غلظت اولیه یون نیترات ° 35 میلیگرم بر لیتر، زمان تماس 55 دقیقه و مقدار جاذب برابر با 05 میلیگرم بهدست آمد.بررسی ضریب گزینشپذیری حذف یون نیترات با وجود یونهای رقیب بهوسیله جاذبهای نانوکامپوزیت مورد مقایسه قرار گرفت. علاوهبر این، بازیابی جاذب چندین مرتبه مورد آزمایش قرار گرفت با این وجود میزان جذب و ظرفیت جذب کاهش چندانی نداشت. افزون بر این، مدلهای سینتیک و ایزوترم مکانیسم جذب مورد مطالعه قرار گرفت. فرآیند جذب در هر دو جاذب با مدل سینتیک شبه درجه دوم و مدل ایزوترم لانگمویر تطابق بیشتری با دادههای به دست آمده نشان داد. درنهایت با روش انتشار دیسک، خواص ضدمیکروبی هر دو جاذب بررسی شد.
-
تهیه کاتالیست اسیدی بر پایه نانوذره برای تهیه ترکیبات آلی
1398در این پژوهش با تثبیت کربوکسیلیک اسید بر سطح نانوذره آهن-سیلیکا کاتالیزور جدید سنتز شده است، که به عنوان کاتالیزوری فعال، موثر و قابل بازیافت معرفی شده و در سنتز بنزایمیدازول و مشتقات آن مورد استفاده قرار گرفته اند.بنزایمیدازول دارای خواص بیولوژیکی، خواص دارویی و دارو شناختی مانند: ضد قارچی، ضد ویروسی و ضدسرطانی هستند.بدلیل اهمیت این ترکیبات روش های سنتزی مختلفی برای تهیه بنزایمیدازول وجود دارد که اغلب دارای معایبی از قبیل: بازده کم، زمان طولانی واکنش و دمای بالا می باشند.در اکثر روش های گزارش شده از کاتالیست های همگن استفاده می کنند که به استخراج ویژه و تکنیک جداسازی برای بازیافت کاتالیست واکنش نیاز دارند.در نتیجه سعی بر آن شد که از نانو کاتالیزور اکسید آهن اصلاح شده با نانو سیلیکا و مالئیک انیدرید به عنوان یک نانوکاتالیزور ناهمگن برای تهیه مشتقات بنزایمیدازول استفاده شود.
-
تهیه کاتالیست اسیدی بر پایه نانوذره و کاربرد آن در تهیه زانتن
1398امروزه از کاتالیست های مختلفی برای سنتز زانتن ها استفاده میشود.اخیرا نانو کاتالیست های اسیدی جامد به علت ارزان بودن، دوستدار محیط زیست و دسترسی آسان، به عنوان کاتالیست در سنتز آلی توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است. در این تحقیق کاتالیست اثر بخش و قابل استفاده مجدد برای تهیه مشتقات 1 و 8 دی اکسو اکتا هیدرو زانتن ها از طریق واکنش بین آلدهیدهای مختلف با دیمدون در شرایط بدون حلال و در حرارت استفاده شده است.ما توانستیم 5 بار این کاتالیست را بازیافت کرده و از آن در واکنش استفاده کنیم.
-
تاثیر تلفیق اصلاح گرمایی با روغن سویای عامل دار شده و فشرده سازی بر خواص کاربردی چوب صنوبر
1398نظر به کمبود منابع چوبی در کشور و تمایل روزافزون به استفاده از این منابع به عنوان مصالح ساختمانی، فشرده سازی چوب های گونه های زراعی تندرشد به منظور بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی آنها امری اجتناب ناپذیر است. در تحقیق حاضر چوب صنوبر با روغن خام و اپوکسی سویا اشباع و به میزان 30 درصد فشرده گردید. از اصلاح گرمایی به منظور غلبه بر مشکل بازیابی شکل چوب فشرده استفاده شد. روغن اپوکسی به دلیل قطبیت بیشتر و قابلیت نفوذ به دیواره سلولی، از جذب دو برابری نسبت به روغن خام برخوردار بود. نتایج آزمون بازگشت فشردگی نشان داد که مقدار بازگشت فشردگی نمونه های اشباع شده با روغن اپوکسی کمتر از مقدار بازگشت فشردگی نمونه اشباع شده با روغن خام بود. اصلاح گرمایی در هر یک از نمونه های اشباع شده با روغن خام و اپوکسی، بازگشت فشردگی را به ترتیب 46 و 63 درصد کاهش داد. نتایج آزمون جذب آب نشان داد که اشباع چوب در سطوح غیرفشرده با روغن موجب کاهش جذب آب شد که این اثر در حضور روغن اپوکسی محسوس تر بود. به طورکلی جذب آب نمونه های فشرده بیشتر از نمونه های شاهد بود و اصلاح گرمایی به کاهش جذب آب منجر گردید. نتایج طیف سنجی زیر قرمز روغن خام و اپوکسی و همچنین روغن اپوکسی پلیمر شده حاکی از باز شدن حلقه اپوکسی در اثر دما در حضور کاتالیزور بود. همچنین تحلیل طیف سنجی زیرقرمز بر روی نمونه های دارای روغن سویای اپوکسی نشان دهنده برقراری پیوند اتری گروه های اپوکسی روغن با گروه های هیدروکسیل چوب بود و اصلاح گرمایی به تشدید این امر منجر گردید. بررسی مقایسه ای تصاویر میکروسکوپ الکترونی مقطع عرضی نمونه های فشرده، قبل و بعد از بازگشت فشردگی، نشان داد در سطح اشباع شده با روغن اپوکسی، به دلیل قابلیت نفوذ روغن به دیواره سلولی فیبرها و کاهش الاستیسته، بازگشت فشردگی کاهش یافت. نتایج آزمون های مکانیکی نشان داد اصلاح گرمایی در نمونه فشرده اشباع شده با روغن خام و روغن اپوکسی به ترتیب به افت 97 و 7 درصدی مقاومت خمشی منجر شد. فشرده سازی موجب افزایش خاصیت شکنندگی و در نتیجه موجب افت قابل ملاحظه مقاومت به ضربه شد. اصلاح گرمایی در سطح فشرده اشباع شده با روغن اپوکسی، به دلیل برقراری اتصالات عرضی (در اثر دمای بالای اصلاح گرمایی و در حضور کاتالیزور)، موجب افزایش صلبیت دیواره سلولی و در نتیجه کاهش انعطاف پذیری و متعاقبا کاهش مقاومت به ضربه گردید. فشرده سازی تنها در سطح اشباع شده با روغن اپوکسی موجب افزایش معنادار سختی گردید که از بیشترین مقدار برخوردار بود. اصلاح گرمایی در نمونه فشرده اشباع شده با روغن خام (DSO-HT) به افت 96 درصدی سختی نسبت به نمونه DSO انجامید؛ درحالیکه در نمونه اشباع شده با روغن اپوکسی به کاهش 20 درصدی سختی نسبت به DESO منجر شد.
-
تاثیر اصلاح سطحی با نانواکسیدگرافن و ذغالی کردن سطحی بر پایداری نوری چوب نوئل اصلاح حرارتی شده
1398در تحقیق حاضر اثر اصلاح سطحی ذغالی کردن و همچنین اصلاح سطحی چوب با نانو اکسید گرافن بر پایداری نوری چوب نوئل اصلاح حرارتی شده بررسی شد. نتایج نشان داد اصلاح گرمایی با روغن اپوکسی موجب برقراری پیوند استری بین گروه های کربوکسیلی روغن با چوب گردید. اصلاح گرمایی در حضور نانوذارت اکسید گرافن نیز موجب برقراری پیوند استری بین گروه های کربوکسیل ناواکسید گرافن با چوب همچنین برقراری پیوند اتری بین گروه های هیدروکسیل چوب با گروه های اپوکسی روغن و نانوذرات گرافن تایید گردید. در تمامی سطوح فاقد نانو اکسیدگرافن بعد از هوازدگی تخریب ساختار آروماتیک لیگنین و متوکسیل زدایی لیگنین و نیز گسست پیوندهای اتری در لیگنین رخ داد. کاهش گروه های هیدروکسیل در همه نمونه های فاقد نانواکسیدگرافن (به استثنای سطح اصلاح گرمایی شده با روغن اپوکسی) بعد از هوازدگی به تخریب همی سلولزها و لیگنین نسبت داده شد. در سطوح حاوی 05/0 و 1/0 درصد نانواکسیدگرافن تغییر محسوسی در شدت پیک بعد از هوازدگی مشاهده نشد که نشان دهنده تثبیت نوری رادیکال فنوکسی ناشی از تخریب لیگنین به دلیل ماهیت جاروکننده نانوذرات گرافن است. نتایج رنگ سنجی نمونه ها بعد از هوازدگی نشان داد بیشترین تغییر رنگ مربوط به نمونه شاهد بود و سهم پارامتر زردی که مربوط به تخریب لیگنین میباشد در تغییر رنگ نمونه شاهد بیشتر بود. نمونه اصلاح گرمایی شده از تخریب نوری کمتری نسبت به نمونه شاهد برخوردار بود و سهم پارامتر زردی نیز در تغییر رنگ کلی کمتر بود که نشان دهنده عملکرد مثبت اصلاح حرارتی در تثبیت نوری چوب می باشد. همچنین نمونه شاهد دارای رنگ نیز به لحاظ تغییر رنگ کلی بهتر از نمونه شاهد بود و سهم پارامتر زردی نیز کمتر از شاهد بود که نشان می دهد رنگ در نمونه شاهد تا پیش از آبشویی موثر عمل کرد. تغییرات رنگی و سهم پارامتر زردی در نمونه اصلاح گرمایی دارای رنگ کمتر از نمونه شاهد دارای رنگ بود. این امر نشان می دهد رنگ تجاری به ویژه برای چوب های اصلاح گرمایی نشده در مدت زمان طولانی مانع تخریب نوری نمی شود. کمترین تغییرات رنگی مربوط به نمونه های ذغالی و نمونه دارای 2 درصد نانواکسیدگرافن بود. تغییرات رنگی کم در 2/0 درصد نانواکسیدگرافن حاکی از عملکرد موثر این نانوذرات در غلظت بالا در برابر تخریب نوری بود. در نمونه های ذغالی تغییر رنگ کلی بسیار کم بود و سهم پارامتر a در تغییر رنگ ناشی از هوازدگی بیشتر از سایر پارامترها بود. البته نتایج طیف سنجی، حذف لیگنین در نمونه های ذغالی شده را نشان داد. علت تناقض داده های رنگ سنجی با طیف سنجی را می توان به رنگ تیره ناشی از کربونیزه شدن در سطح نمونه های ذغالی و خطای روش رنگ سنجی در ارزیابی هوازدگی این چوب ها نسبت داد که علی رغم تغییر رنگ و زرد شدن کم در اثر هوازدگی، طیف IR تخریب شدید لیگنین را نشان داد. این امر مبین ناکارآمدی روش ذغالی کردن در پایداری نوری چوب می باشد.
-
تهیه نانوکامپوزیت های پلیمری جدید برای حذف نیترات از محلول های آبی
1398منابع آبی آلوده به نیترات تبدیل به نگرانی بزرگ مناطق کشاورزی شده است. استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO) حداکثر غلظت مجاز نیترات را در آب آشامیدنی mg/L 50 تعیین کرده است. غلظت بالای نیترات در آب سبب ایجاد بیماری متهموگلوبینما در نوزادان، برخی سرطان ها در بزرگسالان و اثرات تراتوژنیک می شود. با توجه به مضرات بیش از اندازه نیترات، حذف آن از منابع آب اهمیت زیادی دارد. در این مطالعه، نانوکامپوزیت جدید و الیاف نانوکامپوزیت بر پایه نانوذرات GO برای جداسازی و حذف یون نیترات از آب سنتز شد. در مرحله اول، حد واسط سیلانی با استفاده از DABCO و 3- کلرو پروپیل تری متوکسی سیلان، سنتز گردید و جاذب نانوکامپوزیت با اصلاح نانوذرات GO به وسیله حد واسط سیلانی سنتز شد در مرحله بعد، به منظور تهیه الیاف نانوکامپوزیت SAN/MGO، MGO طی فرایند الکتروریسی به SAN اضافه شد. آنالیز های FTIR، FESEM، EDX و TGA برای شناسایی ترکیبات سنتز شده مورد استفاده قرار گرفتند. افزون بر این، شرایط عملیاتی مختلف مانند زمان تماس، غلظت اولیه یون، مقدارجاذب و دما مورد بررسی قرار گرفت. بهترین بازده حذف MGO (%74/98) در pH اولیه 7 و دمای اتاق (C° 25 ~) با غلظت اولیه یون نیترات mg/L 30، زمان تماس min 20 و مقدار جاذب MGO، mg 40 به دست آمد. نتایج شرایط بهینه ی جاذب SAN/MGO نشان داد که جذب موثر با داشتن بازده حذف % 38/60 در min 60 به حالت غوطه وری با غلظت اولیه نیترات mg/L 30 است. بازده حذف با مقایسه ی یون نیترات جذب شده توسط جاذب نانوکامپوزیت و یون های رقیب برای بررسی ضریب گزینش پذیری مورد ارزیابی قرار گرفت. افزون بر این، قابلیت استفاده مجدد از جاذب چندین بار مورد آزمایش قرار گرفت و کاهش چشمگیری در ظرفیت جذب مشاهده نگردید. همچنین، مدل های ایزوترم و سینتیک مکانیسم جذب مورد بررسی قرار گرفت. فرآیند جذب تطابق بهتری با مدل سینتیک مرتبه دوم و مدل ایزوترم لانگمویر نشان داد. خواص ضدمیکروبی GO، MGO و SAN / MGO با استفاده از روش انتشار دیسک مورد بررسی قرار گرفت.
-
سنتز و شناسایی پلی آمیدها و پلی ایمیدهای جدید بر پایه ی پیریدین: مطالعه خواص و کاربردها
1397در این پایان نامه، دو ایزومر ساختاری جدید (پارا و متا) دی آمین های حاوی گروه های پیریدین و زانتن تهیه شدند و پلی-آمیدها و پلی ایمیدهای مربوطه از واکنش پلیمری شدن مستقیم این دی آمین ها، دی کربوکسیلیک اسیدها و دی انیدریدهای رایج سنتز شدند. ساختار این دی آمین ها و پلیمرهای سنتزی با تکنیک های طیف سنجی FT-IR، 1HNMRو 13CNMR شناسایی و خصوصیات نوری، حرارتی، حلالیت و گرانروی ذاتی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. این پلیمرها دمای انتقال شیشه ای (Tg) بین °C 268-195 برای پلی آمیدها و °C 300-272 برای پلی ایمیدها و درصد زغال باقی مانده بین 69-43 درصد را از خود نشان دادند. پلیمرهای سنتزی حلالیت مطلوبی در اکثر حلال های آلی داشتند. این پلیمرها با تابش نور UV، نشر فلئورسانس داشته و می-توانند برای کاربردهای الکترولومینسانس مناسب باشند. از دی آمین ها و گروهی از پلی آمیدها و پلی ایمیدها برای فعالیت ضد میکروبی در برابر باکتری های گرم مثبت، گرم منفی و قارچ ها استفاده شد و نتایج نشان داد که این ترکیبات اثرات بازدارندگی مطلوبی دارند. مخلوط پلیمری حاوی پلی اکریلونیتریل (PAN)، پلی آمید (PAa1) و پلی ایمید (PIa1) با درصدهای متفاوتی از پلیمرهای سنتزی تهیه و نانو الیاف مربوطه با روش الکتروریسی آماده شد. از این الیاف برای استخراج فلزCr(VI) در غلظت های mg/L 10و 5 ,1 در دمای °C25 و 7=pH استفاده شد و نتایج قابل قبولی مشاهده گردید. در بخش دیگر، دی آمین های جدید حاوی گروه های آویزان متفاوت ایمیدازول و کربازول تهیه شد و پلی آمیدها و پلی ایمیدهای مربوطه از طریق روش های سنتزی رایج تهیه گردید. تست های ضد میکروبی برای گروهی از این پلیمرها انجام و نتایج مطلوبی برای آن ها مشاهده شد. همچنین درصد زغال باقی مانده بین % 56-38 و مقادیر بیشینه نشر بین nm436-410 بود و همه ی آن ها حلالیت مطلوبی را در حلال های رایج آلی در دمای اتاق از خود نشان دادند.
-
تهیه غشای الکتروریسی پلیمری با خواص خیس شوندگی ویژه برای جداسازی برگشت پذیر مخلوط آب و روغن
1397با افزایش نگرانی ها و مشکلات ناشی از نشت مواد نفتی و روغنی که منجر به آلوده سازی منایع آبی و زیست محیطی می شود، جداسازی مخلوط های آب-روغن توجه بسیاری از پژوهشگران و محققان را به خود جلب کرده است. در این میان، مواد و ساختارهای هوشمند با قابلیت خیس شوندگی برگشت پذیر فوق آب گریزی-فوق روغن دوستی یا فوق آب دوستی-فوق روغن گریزی از اهمیت قابل توجهی برای جداسازی مخلوط های آب-روغن برخوردار می باشند. در این پژوهش، یک نانوساختار لیفی مش مانند پلیمری (پلی استایرن) با استفاده از روش الکتروریسی تحت شرایط بهینه و کنترل شده تهیه شد که نه تنها خیس شوندگی هوشمند برگشت پذیر بین حالت خیس شوندگی فوق آب دوستی و فوق آب گریزی تحت محرک های خارجی حلال (اتانل) و گرما را نشان می دهد بلکه این کارایی هوشمند خیس شوندگی در شرایط سخت اسیدی، بازی و نمکی حفظ می شود. این ویژگی ها نشان می دهند که نانوالیاف حاصله توانایی قابل توجهی برای جداسازی مخلوط های آبی آلوده به مواد نفتی از طریق قابلیت فوق آب دوستی-فوق روغن گریزی و همچنین مخلوط های روغنی آلوده به آب از طریق قابلیت فوق روغن دوستی-فوق آب گریزی را دارد. نتایج نشان می دهند که کارایی جداسازی این نانوساختار بیشتر از 90% می باشد. افزون بر این، ریخت شناسی و ویژگی های سطحی نانوساختار به گونه ای طراحی شده است که می تواند علاوه بر جداسازی مخلوط های آب-روغن، آلودگی های آلی محلول در آب را نیز جذب و حذف کند. چنین ویژگی های منحصر به فرد این نانوساختار می تواند ناشی از مهندسی سطح و ریخت-شناسی کنترل شده باشد که مساحت سطح زیاد، درصد تخلخل زیاد با حفره های باز و همچنین زبری سطحی مناسب را فرآهم می کند. از میکروسکوپ الکترونی SEM، طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه FT-IR، آنالیز گرما وزن سنجی TGA و اندازه گیری زاویه تماس سطح برای بررسی مشخصات این نانوساختار استفاده شد.
-
طراحی، سنتز و بررسی ویژگی های نانو فیلم پلیمری هوشمند حساس به محرک pH و نور
1397کارایی بالای یک غشای فیلتراسیون جداکننده روغن-آب به طراحی ساختاری ویژه شامل تخلخل سطحی، ریخت شناسی و زبری سطح و همچنین قابلیت خیس شوندگی که خود به مهندسی و شیمی سطح وابسته است، بستگی دارد. در این پژوهش، با بهره گیری از ترکیب کوپلیمر استایرن-آکریلونیتریل (SAN) حاوی گروه های عاملی با قابلیت یونیزاسیون و رویکرد الکتروریسی، غشای نانولیفی متخلخل با قابلیت خیس شوندگی هوشمند برگشت پذیر حساس به محرک pH تهیه شد. نانو غشای SAN رفتار خیس شوندگی فوق آب گریزی-فوق روغن دوستی را نشان می دهد. برای بهبود کارایی خیس شوندگی، غشای SAN در محیط بازی اصلاح شد تا گروه های CN به گروه های با قابلیت یونیزاسیون COOH تبدیل شوند که این ساختار می تواند در محیط های بازی، خنثی و اسیدی رفتار خیس شوندگی متفاوتی نشان دهد. هنگامی که غشای اصلاح شده در محیط بازی یا خنثی قرار می گیرد رفتار خیس شوندگی فوق آب دوستی- فوق روغن گریزی را نشان می دهد. با این حال، هنگامی که غشاء در محیط اسیدی قوی قرار می گیرد رفتار خیس شوندگی فوق آب-گریزی- فوق روغن دوستی را نشان می دهد. این رفتار خیس شوندگی هوشمند در پاسخ به محرک pH می تواند از یونیزاسیون گروه های COOH ناشی شود. در محیط اسیدی قوی گروه های عاملی آب گریز همراه با برهمکنش درون مولکولی بین این گروه ها باعث می شود تا غشاء متحمل در هم تنیدگی زنجیری شده و اندازه تخلخل های ساختاری کاهش یابد. با این حال، در محیط های اسیدی ضعیف، خنثی و بازی غشاء حاوی گروه های آب دوست COO- می باشد. این ویژگی های منحصر بفرد زمینه را برای جداسازی مطلوب مخلوط های آب-روغن فرآهم می کند. برای بررسی بیشتر کارایی جداسازی آب-روغن، غشای حاوی نانوذرات تیتانیوم دی اکسید (TiO2) نیز تهیه شد. نتایج نشان می دهد که این غشاء در حضور نور فوق آب دوست-فوق روغن گریز شده و در گرما رفتار خیس شوندگی متفاوتی را نشان می دهد. بعلاوه، از رویکرد فاز معکوس برای تهیه فیلم های متخلخل SAN استفاده شد. ویژگی های ساختاری غشاها با استفاده از میکروسکوپ SEM، طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه و تجزیه گر وزن سنجی حرارتی و همچنین کارایی خیس شوندگی غشاها با اندازه گیری زاویه تماس قطره مایع بر روی سطح بررسی شدند.
-
اثر اصلاح دیواره ای با ترکیبات سیلانی بر خواص کاربردی چوب پلیمر متیل متاکریلات
1397پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر اصلاح دیواره ای با تترااتوکسی سیلان و وینیل تری اتوکسی سیلان بر خواص کاربردی چوب پلیمر متیل متاکریلات انجام شد. نمونه ها به سطوح شاهد و اصلاح شده با ترکیبات سیلانی، سیلان وینیلی/آغازگر بنزوئیل پراکساید و تلفیق سیلان/بنزوئیل پراکساید، با و بدون مونومر متیل متاکریلات تفکیک شدند. در مرحله اول، نمونه های سطوح اصلاح دیواره ای به صورت جداگانه به روش خلا-فشار در سیلندر آزمایشگاهی اشباع شدند و متعاقباً در سطوح حاوی مونومر نیز اشباع با مونومر متیل متاکریلات انجام شد. واکنش ماده اصلاح کننده به تغییر ساختار شیمیایی، افزایش دانسیته و حجیم شدگی انجامید. کاهش شدت پیک گروه هیدروکسیل چوب و افزایش شدت پیک گروه کربونیل موید اصلاح دیواره سلولی چوب بود. اصلاح چوب با تلفیق تترااتوکسی سیلان/وینیل تری اتوکسی سیلان/متیل متاکریلات بالاترین شدت پیک را در گروه کربونیل موجب گردید. حضور فیزیکی متیل متاکریلات در حفرات سلولی، ضخیم شدن دیواره سلولی در اصلاح با تترااتوکسی سیلان و وینیل تری اتوکسی سیلان، پلیمره شدن وینیل تری اتوکسی سیلان در حضور بنزوئیل پراکساید، و افزایش پلیمریزاسیون در ساختار چوب اصلاح دیواره ای شده به وسیله میکروسکوپ الکترونی تائید شد. شدت تخریب حرارتی سطوح حاوی وینیل تری اتوکسی سیلان، کمتر و دمای شروع تخریب بالاتر بود. کاهش شدت پیک مرتبط با تخریب همی سلولز را می توان به افزایش پایداری حرارتی همی سلولز متعاقب اصلاح با ترکیب وینیل تری اتوکسی سیلان نسبت داد. اتصال وینیل تری اتوکسی سیلان و متیل متاکریلات به ساختار چوب باعث کاهش جرم بیشتر نسبت به سطح شاهد گردید، زیرا این ترکیبات دارای گروه های آلیفاتیک می باشند که در برابر حرارت مقاومت ضعیف تری دارند. افزایش وزن در اصلاح وینیل تری اتوکسی سیلان بیش از تترااتوکسی سیلان بود. حضور ترکیب سیلانی به بهبود نرخ تبدیل مونومر به پلیمر انجامید که این بهبود در اصلاح با ترکیب وینیلی سیلان محسوس تر بود. سطح حاوی وینیل تری اتوکسی سیلان، علیرغم واکنش پذیری کمتر، به دلیل امکان پلیمره شدن و برقراری پیوند با متیل متاکریلات، افزایش وزن بیشتری را در سطح تلفیقی نشان داد. حضور آغازگر به کاهش معنی دار جذب آب و تغییرات ابعاد در اصلاح با ترکیب سیلانی انجامید. کارایی آبگریزی در نمونه های حاوی متیل متاکریلات نیز با افزایش زمان غوطه وری در آب کاهش یافت که این تنزل در تلفیق با اصلاح دیواره ای کمتر شد. متیل متاکریلات بعد از پلیمرشدن به عنوان یک مانع فیزیکی در چوب با جلوگیری از جذب آب، جریان رطوبت را کند می کند ولیکن پس از مدتی میزان واکشیدگی چوب پلیمر ها به اندازه چوب های تیمار نشده گردید. بیشترین اثر ضدواکشیدگی در سطح اصلاح با تترااتوکسی سیلان/ وینیل تری اتوکسی سیلان/ متیل متاکریلات گزارش شد. در خاتمه آزمون غوطه وری-خشک کردن، کاهش وزن و ضریب حجیم کنندگی در حضور تترااتوکسی سیلان بیش از وینیل تری اتوکسی سیلان بود. کمترین افت وزن و حجیم شدگی به ترتیب در نمونه های وینیل تری اتوکسی سیلان/ بنزوئیل پراکساید و تلفیقی محاسبه شد. در مرحله اول، جذب آب نمونه های اصلاح شده با وینیل تری اتوکسی سیلان بیش از تترااتوکسی سیلان بود و از مرحله دوم، این روند معکوس گردید. پلیمریزاسیون ترکیب وینیلی در حضور آغازگر، به کاهش محسوس تر جذب آب و واکشیدگی حجمی در آزمون دوره ای انجامید. خواص خمشی نمونه های اصلاح شده با ترکیبات سیلانی در مقایسه با شاهد افزایش یافت که این بهبود در سطح حاوی هر دو ترکیب سیلانی و مونومر محسوس تر بود. حضور مونومر به بهبود مقاومت در برابر فشار موازی الیاف نیز انجامید و بیشترین مقاومت در برابر فشار موازی الیاف در نمونه اصلاح شده با ترکیب وینیل تری اتوکسی سیلان/متیل متاکریلات اندازه گیری شد. بهبود سختی در نمونه های اصلاح شده با ترکیب تترااتوکسی سیلان بیشتر از وینیل تری اتوکسی سیلان در حضور و بدون حضور بنزوئیل پراکساید بود و بیشترین میزان سختی در سطح اصلاح با وینیل تری اتوکسی سیلان/تترااتوکسی سیلان/متیل متاکریلات تعیین شد. اصلاح تلفیقی سیلان/مونومر تنها در سطح وینیل تری اتوکسی سیلان/متیل متاکریلات به بهبود معنی دار مقاومت در برابر ضربه انجامید. کاهش وزن نمونه ها پس از 16 هفته مجاورت با قارچ پوسیدگی سفید در سطوح اصلاح شده با ترکیبات سیلانی کاهش یافت که این کاهش در اصلاح با وینیل تری اتوکسی سیلان معنی دارتر بود. افزودن بنزوئیل پراکساید به ترکیب وینیلی مقاومت زیستی را در مقایسه با وینیل منفرد بهبود معنی داری بخشید. در سطوح اصلاح دیواره ای، کمترین کاهش وزن در سطح تلفیقی تترااتوکسی سیلان/وینیل تری اتوکسی سیلان اندازه گیری شد. حضور مونومر متیل متاکریلات نیز افت وزن ناشی از تخریب قارچی را کاهش داد. در بین دو تر
-
سنتز پلیمر های قالب مولکولی بر پایه ی بستر نانوذرات برای استخراج انتخابی مورفین، کراتینین و بیسفنول A
1396امروزه، اندازه گیری، شناسایی و حذف برخی داروها، مولکول های زیستی و آلاینده ها مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل روش های مختلفی به این منظور استفاده شده اند. یکی از این روش ها استفاده از پلیمر های قالب مولکولی (MIPs) است. در این پایان نامه پلیمرهای قالب مولکولی وینیلی تهیه شد که به طور اختصاصی برای شناسایی و اندازه گیری کراتینین، مورفین و همچنین حذف بیسفنول A مورد استفاده قرار گرفت. ساختار مواد سنتز شده در تمام مراحل با استفاده از تکنیک های FT-IR، TGA، FESEM، EDS، TEM و XRD مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. گزینش پذیری پلیمرهای قالب مولکولی مورفین کراتینین و بیسفنول A در حضور آنالوگ های آن ها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بهترین شرایط جذب، قابلیت واجذبی و همچنین توانایی استفاده از آن ها برای چند بار با استفاده از دستگاه طیف سنجی UV-vis مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی های ایزوترم جذب پلیمرهای قالب مولکولی تهیه شده برای مورفین، کراتینین و بیسفنول A نشان داد که ایزوترم جذب این پلیمرهای قالب مولکولی از معادله لانگمویر پیروی می کند. بررسی های سینتیک جذب پلیمرهای قالب مولکولی نشان داد که سینتیک جذب پلیمرهای قالب مولکولی مربوط به بیسفنول A و کراتینین از معادله شبه درجه دوم و سینتیک جذب پلیمرقالب مولکولی مربوط به مورفین از معادله الویچ پیروی می کند.
-
سنتز پلیمرهای قالب مولکولی جدید بر پایه گرافن اکسید مغناطیسی برای اندازه گیری کراتینین
1396در این پایان نامه پلیمر قالب مولکولی جدیدی بر پایه ی گرافن اکسید مغناطیسی (MGMIP) سنتز شده است که با استفاده از آن میتوان مقدار کراتینین را اندازه گیری کرد. کراتینین فراورده ای از سوخت و ساز در ماهیچه ها است که از کلیه ها دفع میگردد و هر گاه اندازه کراتینین خون بالاتر از اندازه عادی شود نشانه نارسایی در کار کلیه ها هست و بنابراین سنجش خوبی برای ارزیابی کارکرد کلیه ها می باشد. در تولید پلیمر، از فرایند sol-gel برای ایجاد نانو ذرات گرافن اکسید مغناطیسی در تهیه MGMIP استفاده شد. که از تترااتوکسی سیلان ( (TEOS به عنوان اتصال دهنده ی عرضی، 3-آمینوپروپیل تری اتوکسی سیلان (APTES) بعنوان مونومر عاملی، کراتینین بعنوان مولکول هدف و یون آلومینیوم (+Al3) به عنوان محلول برای تولید محل های اسید لوئیس برای تعامل با کراتینین استفاده شد. ویژگی های MGMIP توسط FT-IR، SEM، TGA و طیف سنجی UV-Vis بررسی شد. ظرفیت جذب در شرایط متفاوت نظیر، زمان، pH، غلظت کراتینین و مقدار جاذب بررسی شده است. با توجه به آزمایشات انجام شده، زمان بهینه 15 دقیقه، pH بهینه 7، غلظت بهینه 100 میلی گرم بر لیتر و مقدار جاذب 40 میلی گرم بر لیتر بوده است. طیف FT-IR و بررسی خواص حرارتی نشان داده که پلیمر ما به خوبی سنتز شده است. با مقایسه انتخابگری MGMIP، دریافته ایم که پلیمر سنتز شده انتخابگری بالایی به کراتینین نسبت به سه آنالوگ دیگر دارد. مطالعات سینتیکی و ترمودینامیکی جذب نشان داد که داده های آزمایشی جذب بیشتر با مدل ایزوترم لانگمویر و مدل سینتیکی الوویچ مطابقت دارد.
-
اثر اصلاح شیمیایی آرد چوب بر خواص کاربردی فرآورده مرکب آردچوب-پلی پروپیلن
1396این پژوهش با هدف بررسی اثر اصلاح آرد چوب با گلیسیدیل متاکریلات و گلیسیدیل متاکریلات/متیل متاکریلات بر خواص کاربردی چندسازه چوب-پلاستیک پلی پروپیلن حاوی نسبت های وزنی مختلف پرکننده (20، 30 و 40 درصد) ساخته شده به روش قالب گیری تزریقی انجام شد. افزایش وزن متعاقب اصلاح آرد چوب با گلیسیدیل متاکریلات و گلیسیدیل متاکریلات/متیل-متاکریلات به ترتیب 5/35 و 42/63 درصد گزارش گردید. بر اساس نتایج طیف سنجی، کاهش شدت پیک گروه هیدروکسیل و افزایش شدت پیک گروه کربونیل، موید اصلاح دیواره سلولی آرد چوب می باشد. برقراری واکنش بین ذرات آرد چوب اصلاح شده با گلیسیدیل متاکریلات و مونومر متیل متاکریلات به کاهش محسوس تر پیک هیدروکسیل انجامید. همچنین، دمای کمتر آغاز تخریب حرارتی آرد چوب شاهد نسبت به نمونه های اصلاح شده، معرف پایداری حرارتی کمتر آرد چوب شاهد می-باشد. خاکستر باقیمانده کمتر در سطح تلفیقی را می توان به حضور پلیمر متیل متاکریلات در این سطح نسبت داد. اصلاح به کاهش جذب آب آرد چوب انجامید که در سطح تلفیقی محسوس تر بود. در بخش اصلی تحقیق، تصاویر میکروسکوپ الکترونی از سطح شکست چوب پلاستیک نشان داد که حفره های سطح شکست موید جداشدن آرد از ماده زمینه ای به دلیل عدم اتصال است. اصلاح با کاهش حفره ها در سطح شکست، به بهبود اتصال پرکننده با زمینه پلیمری منتهی شد که در سطح حاوی گلیسیدیل متاکریلات محسوس تر است. در سطح تلفیقی، باافزایش مقدار آرد چوب به 40 درصد، ذرات پرکننده ها به صورت کلوخه درآمده و حفرات در سطح شکست رویت شد. اصلاح، با شروع تخریب حرارتی در دماهای بالاتر، منجر به افزایش پایداری حرارتی چوب پلاستیک شد. نتایج خواص فیزیکی شامل جذب آب و واکشیدگی ضخامت پس از 672 ساعت غوطه-وری، و مقاومت های مکانیکی مواد مرکب شامل خواص خمشی، کششی و مقاومت به ضربه فاق دار نشان داد که اصلاح منجر به کاهش جذب آب، واکشیدگی ضخامت و مقاومت به ضربه فاقدار، و افزایش خواص خمشی و کششی شد. در خاتمه آزمون غوطه وری بلندمدت، سطح حاوی آرد اصلاح تلفیقی تا مقدار 30 درصد کمترین جذب آب و بیشترین کارایی ضدواکشیدگی را نشان داد، ولیکن، با افزایش مقدار پرکننده به 40 درصد و پیدایش حفراتی در نمونه حاوی اصلاح تلفیقی، جذب آب در مقایسه با سطح حاوی آرد چوب اصلاح شده با گلیسیدیل متاکریلات افزایش یافت. اصلاح آرد چوب با گلیسیدیل متاکریلات
-
سنتز و شناسایی پلیمر های قالب مولکولی بر بستر آرد چوب برای حذف رنگ متیلن بلو
1396یک پلیمر قالب مولکولی با بستر چوب برای حذف (MB)، به عنوان یک مولکول هدف سنتز شد، که متاکریلیک اسید (MAA)، آرد چوب عامل دار شده (FWF)، اتیلن گلیکول دی متاکریلات (EGDMA)، 2،2-آزوبیس( ایزوبوتیرونیتریل) (AIBN) و استونیتریل به ترتیب به عنوان مونومر عاملی، مونومر کمکی، اتصال دهنده ی عرضی، آغازگر و پروژن هست برای تهیه MIPاز پلیمریزاسیون رادیکالی استفاده شد. آردچوب یک بستر طبیعی مناسب برای سنتز MIP است که جذب را برای حذف MB از محلول های آبی افزایش می دهد. پلیمر قالب مولکولی سنتز شده پایداری فیزیکی و شیمیایی خوب، ضریب انتخاب پذیری نسبی بالا، درصد بالای استخراج موثر برای مولکول MB دارد و این یعنی متوسط بازده استفاده ی مجدد از آن، بدون تغییر عمده در خواص آن است. MB-MIP توسط طیف سنجی های تبدیل فوریه مادون قرمز (FT-IR) ، مرئی-بنفش (Uv- vis)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (FESEM) و روش آنالیز حرارتی (TGA) شناسایی شد. اثر پارامترهای مختلف همچون pH، زمان و غلظت اولیه MB، انتخاب پذیری و قابلیت استفاده مجدد از MB-MIP مورد بررسی قرار گرفتند. داده های آزمایش با استفاده از مدل های سینتیک شبه مرتبه اول، سینتیک شبه مرتبه دوم و انتشار ذرات آنالیز شدند.
-
سنتز و شناسایی پلیمر قالب مولکولی با انتخابگری بالا بر پایه نانو ذرات Fe3O4 برای آزادسازی دارو
1396در این پروژه، پلیمر قالب مولکولی(MIP ) مستقر بر روی نانو ذرات گرافن اکساید مغناطیسی برای کوئرستین تهیه شد.از فرآیند سل-ژل در تهیه به وسیله ی 3-آمینو پروپیل تری اتوکسی سیلان(APTES) به عنوان مونومر عاملی، از تترا اتوکسی سیلانTEOS) ) به عنوان اتصال دهنده عرضی و از کوئرستین به عنوان مولکول الگو استفاده شد. این پلیمر روی بستر گرافن اکساید مغناطیسی ساخته شد. این پلیمر قالب مولکولی به وسیله ی FT-IR، TGA، FESEM و اسپکتروسکوپی UV-Vis شناسایی شد. همچنین ظرفیت جذب، تحت شرایط مختلف مانند pH، غلظت کوئرستین، زمان و مقدار جاذب مورد بررسی قرار گرفت. در همه ی آزمایش ها تنها یکی از پارامترها تغییر داده شد. با توجه به این آزمایشات جذب، زمان بهینه 10 ساعت، pH بهینه 7، غلظت بهینه 100 میلی گرم بر لیتر و مقدار بهینه جاذب 50 میلی گرم حاصل شد. طیف FT-IR پلیمر سنتز شده نشان داد که پلیمر ما به خوبی سنتز شده و بررسی رفتار حرارتی پلیمر نشان داد که پلیمر سنتز شده پایداری حرارتی بالایی دارد. با بررسی گزینش پذیری پلیمر قالب مولکولی پی بردیم که پلیمر سنتز شده گزینش پذیری بالایی به داروی کوئرستین نسبت به دو آنالوگ دیگر آن یعنی روتین و کتکول دارد. مطالعات سینتیکی و ترمودینامیکی جذب نشان داد داده های آزمایشگاهی جذب مطابقت بیشتری با مدل ایزوترمی لانگمویر و معادله سینتیکی وبر-موریس دارد
-
بررسی آزمایشگاهی حذف نیترات از محلول آبی با استفاده از یک نوع بیوجاذب اصلاح شده
1396نیترات یکی از آلاینده های متداول در منابع آب می باشد. جذب یکی از موثر ترین روش ها برای حذف نیترات از آب است. در این تحقیق، خاک اره درخت صنوبر و نانوذرات سلولز اصلاح شده به روش شیمیایی به عنوان جاذب برای حذف نیترات از آب استفاده شدند. خصوصیات شیمیایی و فیزیکی جاذب ها با استفاده از آنالیزهای SEM، EDS، FTIR و TGA بررسی شد. نتایج این آنالیزها نشان داد که خاک اره درخت صنوبر و نانوذرات سلولز با موفقیت اصلاح شده اند. اثرات شرایط محیطی از قبیل pH اولیه محلول، زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت اولیه نیترات، دما و آنیون های رقیب بر حذف نیترات توسط جاذب ها به طور جداگانه مطالعه گردید. براساس نتایج آزمایش های گسسته، حداکثر راندمان حذف نیترات توسط خاک اره اصلاح شده درخت صنوبر در pH اولیه 7، بعد از زمان تماس 30 دقیقه و مقدار جاذب 2 گرم در لیتر به دست آمد. در حالی که، حداکثر راندمان حذف نیترات توسط نانوذرات سلولز اصلاح شده در pH اولیه 7، بعد از زمان تماس 10 دقیقه و مقدار جاذب 3 گرم در لیتر مشاهده شد. حداکثر راندمان حذف برای هر دو جاذب در دمای 1±25 درجه سانتی گراد به دست آمد. در میان آنیون های رقیب مطالعه شده، سولفات و فسفات به ترتیب بیشترین و کمترین اثر بازدارندگی را بر جذب نیترات توسط خاک اره اصلاح شده درخت صنوبر و نانوذرات سلولز اصلاح شده داشتند. نتایج مطالعات سنتیک و ایزوترم نشان داد که مدل سنتیک شبه درجه دوم و مدل ایزوترم فرندلیچ بهترین برازش را بر داده های آزمایشگاهی داشتند. بر اساس مطالعات ترمودینامیک، جذب نیترات توسط جاذب ها یک فرایند گرمازا و از نظر ماهیت خودبخودی بود. به طور کلی، هر دو جاذب، به ویژه خاک اصلاح شده درخت صنوبر، برای حذف نیترات از آب کارآمد بودند.
-
ارتقاء و اصلاح عملکرد غشا نانو کامپوزیتی آبدوست پلیمری جهت حذف هیومیک اسید از آب آشامیدنی
1395در مطالعه حاضر عملکرد غشای الترافیلتراسیون پلیمری پلی آکریلونیتریل آمیخته با نانوذره گئوتیت، به منظور حذف هیومیک اسید مورد استفاده قرار گرفت. پارامترهای عملیاتی غلظت اولیه هیومیک اسید، فشار خروجی از غشا، غلظت نانو ذره گئوتیت و غلظت PVP برای دستیابی به بالاترین مقدار درصد حذف و شار خروجی از غشا بررسی شد، که به این منظور طراحی آزمایش توسط نرم افزار Design-expert 7/0/0 صورت گرفت. محدوده فشار (4-1) بار، غلظت خوراک هیومیک اسید(40-10) میلی گرم بر لیتر، غلظت نانو ذره (1- 0)% وزنی و غلظت PVP (3-1)% وزنی مورد استفاده قرار گرفت. شرایط بهینه به دست آمده شامل غلظت هیومیک اسید (mg/L 10)، غلظت PVP (3% وزنی)، غلظت نانوذره گئوتیت (92/0% وزنی) و فشار39/1 بار می باشد. در شرایط بهینه با اصلاح نانو ذره گئوتیت استفاده شده، چهار نانوذره AF، FF، PHBF و PABF سنتز شد که موجب بهبود مقدار درصد حذف و شار خروجی از غشا گردید. شناسایی و آنالیز نانو ذرات سنتز شده و غشای مورد استفاده با استفاده از طیف FT-IR ,FESEM,آنالیز حرارتی TGA بررسی و نتایج حاصل تحلیل شد. بر اساس نتایج می توان دریافت که درصد حذف با افزایش غلظت نانو ذره تا حدود 6/0% وزنی و غلظت اولیه هیومیک اسید تا حدود mg/L 30 افزایش یافته و پس از این مقادیر کاهش می یابد. افزایش غلظت نانوذره به دلیل تجمع و حفره سازی موجب افزایش فلاکس شده، در حالی که افزایش غلظت آلاینده کاهش آن را در پی دارد. افزایش فشار خروجی از غشا و غلظت PVP موجب کاهش درصد حذف و افزایش شار خروجی از غشا می شود.
-
اثر اصلاح شیمیایی بر ویژگی های کاربردی چوب پلیمر وینیل استات
1395این پژوهش با هدف بررسی اثر اصلاح دیواره ای با انیدریدمالئیک، 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات و گلیسیدیل متاکریلات بر خواص کاربردی چوب پلیمر وینیل استات انجام شد. شرایط بهینه اصلاح با انیدرید مالئیک و ترکیب سیلانی بر اساس تحقیقات پیشین (نیکخواه و همکاران، 1393 ; سبحانی و همکاران، 1395) اعمال گردید. در پیش آزمون، برای تعیین شرایط بهینه اصلاح با ترکیب اپوکسی، نمونه ها در سطوح مختلف غلظت، دما و زمان اصلاح گردیدند و غلظت 20 درصد، دمای 150درجه سانتی گراد و زمان 16 ساعت جهت اصلاح با گلیسیدیل متاکریلات تعیین شد. افزایش غلظت گلیسیدیل متاکریلات به واکنش تعداد بیشتری گروه اپوکسی با گروه هیدروکسیل، و دمای بالاتر و زمان طولانی تر نیز به افزایش واکنش پذیری گروه های اپوکسی با دیواره سلولی چوب و همچنین بهبود فرآیند پلیمره شدن منتهی گردیدند. تصاویر میکروسکوپ الکترونی پلیمر شدن گلیسیدیل متاکریلات در حفرات چوب را تائید می نماید. در بخش اصلی تحقیق، نمونه های صنوبر در هشت سطح شاهد، اصلاح با مونومر وینیل استات، اصلاح با انیدریدمالئیک، 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات و گلیسیدیل متاکریلات و اصلاح تلفیقی هر کدام با مونومر وینیل استات گروه بندی شدند. در مرحله اول، نمونه های سطوح اصلاح دیواره ای به صورت جداگانه به روش خلا-فشار در سیلندر آزمایشگاهی اشباع شدند و متعاقباً در سطوح حاوی مونومر نیز اشباع با مونومر وینیل استات انجام شد. حضور فیزیکی وینیل-استات در حفرات سلولی، ضخیم شدن دیواره سلولی در اصلاح با انیدریدمالئیک، 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات و گلیسیدیل متاکریلات و برهمکنش مونومر با دیواره سلولی چوب اصلاح دیواره ای شده به وسیله میکروسکوپ الکترونی تائید شد. اتصال ترکیبات آلی حاوی گروه های آلیفاتیک به ساختار چوب باعث کاهش مقاومت حرارتی نسبت به سطح شاهد می گردد. ساختار سیلان و گلیسیدیل متاکریلات به دلیل تشکیل پیوند های اتری نسبت به انیدریدمالئیک دارای پیوند استری، مقاومت بهتری دارد. مقاومت حرارتی بیشتر چوب پلیمر را می توان به توزیع یکنواخت تر گرما به واسطه حضور پلیمر در تخلخل نسبت داد. سطح تلفیقی در مقایسه با دیگر سطوح از مقاومت حرارتی بهتری برخوردار بود. کاهش شدت پیک گروه هیدروکسیل چوب و افزایش شدت پیک گروه کربونیل موید اصلاح دیواره سلولی چوب می باشد. اصلاح چوب با تلفیق وینیل استات و گلیسیدیل-متاکریلات بالاترین شدت پیک را در گروه کربونیل موجب گردید. بیشترین جذب در نمونه های اصلاح شده با انیدریدمالئیک دارای جرم مولکولی کمتر گزارش شد. واکنش پذیری گلیسیدیل متاکریلات و ترکیب سیلانی به دلیل حضور گروه های فعال اپوکسی و تری متوکسی سیلان، بیش از انیدریدمالئیک دارای گروه عاملی انیدریدی می باشد، که در مقایسه گروه اپوکسی نیز فعال تر از ترکیب سیلانی بوده است. همچنین این دو ترکیب امکان پلیمره شدن در ساختار چوب را نیز دارند که در اصلاح با مالئیک انیدرید این احتمال وجود ندارد. سطح حاوی انیدریدمالئیک، علیرغم واکنش پذیری کمتر، به دلیل عدم پلیمره شدن در حفرات، قابلیت جذب مونومر بیشتر و متعاقباً افزایش وزن بیشتر در سطح تلفیقی را نشان داد. دانسیته نمونه های اصلاح شده نسبت به شاهد روند صعودی را نشان داد، به طوری که در سطح گلیسیدیل متاکریلات/وینیل استات حداکثر دانسیته با 71/65 درصد افزایش نسبت به سطح شاهد گزارش شد. انیدریدمالئیک علیرغم واکنش پذیری کمتر، با جرم مولکولی کمتر از ترکیب سیلانی، افزایش حجم بیشتری ایجاد کرد و بیشترین حجیم شدگی توسط گلیسیدیل متاکریلات ایجاد گردید. آب گریز شدن دیواره و پلیمره شدن در حفرات طی اصلاح با سیلان و ترکیب اپوکسی، به کاهش تخلخل و جذب آب آزاد منتهی شده است. انیدریدمالئیک با ایجاد حجیم شدگی بیشتر در دیواره و جایگزینی بیشتر گروه هیدروکسیل، علیرغم عدم پلیمره شدن در حفرات، با کاهش آب آغشتگی، بهبود معنی داری در پایداری ابعاد ایجاد کرد. وینیل استات بعد از پلیمرشدن به عنوان یک مانع فیزیکی در چوب با جلوگیری از جذب آب، جریان رطوبت را کند می کند ولیکن پس از مدتی میزان واکشیدگی چوب پلیمر ها به اندازه چوب های تیمار نشده می شود. تشکیل پیوند شیمیایی بین چوب اصلاح شده و پلیمر، باعث پر شدن فضای خالی و بهبود ثباتابعاد میشود. در خاتمه آزمون غوطه وری بلندمدت، سطح گلیسیدیل متاکریلات/وینیل استات کمترین جذب آب و بیشترین کارایی ضدواکشیدگی را نشان داد. اصلاح دیواره ای با ساختار گلیسیدیل متاکریلات و ترکیب سیلانی به بهبود بیشتر مقاومت خمشی نسبت به سطح حاوی انیدریدمالئیک انجامید. در اصلاح با انیدریدمالئیک با تشکیل پیوند عرضی، انتقال تنش در سیستم به صورت یکنواخت تر از شاهد توزیع خواهد شد که بهبود خواص خمشی را به همراه دارد. خواص خمشی سطوح حاوی مونومر وی
-
سنتز و شناسایی پلی آمیدها و پلی ایمیدها فلوئوردار و مطالعه اثرگروه های آویز بر خواص فیزیکی، شیمیایی و حرارتی آن ها
1394در این پروژه، دی آمین های فلئوردار آروماتیک حاوی گروه های عاملی مختلف مانند اتر انعطاف پذیر، ایمیدازول استخلافی و حلقه های آنتراسن، فلورن و کربازول تهیه، و با استفاده از روش های مختلف طیف سنجی شناسایی شدند. یک سری از پلی آمید ها و پلی ایمید های جدید از طریق واکنش تراکمی دی آمین به ترتیب با کربوکسیلیک اسید ها و انیدرید های مختلف، تهیه شدند. بازده پلی آمید ها و پلی ایمید ها خوب و به ترتیب (95-81) و (92-84) درصد با متوسط گرانروی های (75/0-26/0) و (84/0-58/0) دسی لیتر بر گرم تعیین گردید. پلیمر های حاصل به طور کامل شناسایی شدند و ویژگی های آن ها نظیر حلالیت، گرانروی، خواص حرارتی و خواص فتوفیزیکی مورد بررسی قرار گرفتند. تمام این پلیمر ها دارای طبیعت بی شکل بودند و حلالیت خوبی را در حلال های آپروتیک قطبی، پایداری عالی دمایی با Tg های به ترتیب 310-228 درجه سانتی گراد و 302-162 درجه سانتی گراد و دمای 10 درصد کاهش وزن(T10) در دمای بالای421 و 450 درجه سانتی گراد در نیتروژن را برای پلی آمید ها و پلی ایمید ها نشان دادند. فعالیت ضد باکتریایی ترکیبات دی آمین و پلیمر های تهیه شده علیه باکتری های گرم مثبت و گرم منفی بررسی شد. قابلیت استخراج یون های فلزات سنگین مانند Fe3+،Pb2+،Hg2+،Cu2+ وNi2+ از محلول های آبی نیز در دمای 25 درجه سانتی گراد و pH از 7 تا 8 آزمایش شد.
-
سنتز و شناسایی پلی آمید وپلی ایمیدهای جدید بر پایه ی زانتن به عنوان گروه های آویزان و استفاده از نانو ذرات خاک رس جهت سنتز نانوکامپوزیت های مقاوم حرارتی
1394در این پروژه، دو دی آمین جدید سنتز کردیم که دارای حلقه ی زانتن و ایمیدازول و اتصالات اتری هستند. یکی از دی آمین ها علاوه بر گروه های ذکر شده دارای گروه قطبی CF3 می باشد که موجب بهبود بیشتر حلالیت خواهد شد. این دی آمین ها را توسط اسپکتروسکوپی FT-IR،1H-NMR و 13C-NMRشناسایی کردیم و از آن ها برای تهیه ی پلی آمیدها و پلی ایمیدها، در یک واکنش تراکمی با دی اسیدها و دی انیدریدهای تجاری مختلف و در دسترس استفاده کردیم. پلیمرها ی حاصل نیز به وسیله اسپکتروسکوپی FT-IR و 1H-NMR شناسایی شدند و خواص فیزیکی آن ها نظیر پایداری حرارتی، حلالیت، ویسکوزیته و دیگر خواص آن ها مورد بررسی قرار گرفت. این پلیمرها حلالیت خوبی را در حلال های آلی معمول نشان دادند، بدون اینکه پایداری حرارتی به طور چشمگیری کاهش یابد. همچنین در بررسی خواصی نظیر آنتی باکتریال بودن و داشتن خاصیت جذب یون توسط پلیمرهای سنتزی به نتایج رضایت بخشی رسیدیم. همچنین این پلیمرها قادر به جذب یون فلزات سنگین از جمله؛ Hg+2، Co+2، Cd+2، Cr+2،Pb+2 بودند. در انتها نانو کامپوزیت هایی از مخلوط پلی آمیدهای سنتز شده و نانو ذرات خاک رسb30 سنتز کردیم و تاثیر این نانو ذرات را بر روی خواص حرارتی پلیمر مورد بررسی قرار دادیم همچنین با تکنیک SEM تصویر بزرگ نمایی این نانو کامپوزیت ها بررسی شد. توزیع یکنواخت این نانوذرات در تصاویر SEM قابل مشاهده است
-
اثر آنتی اکسیدانی 5،5'-(4-هیدروکسی بنزیلیدن) بیس (2-آمینو-4،6-دی هیدروکسی پیریمیدین) به عنوان پایدارکننده حرارتی بر تخریب حرارتی پلی(وینیل کلراید)
1394فرایندپذیری PVC در دماهای بالا نیاز به پایدارکننده های حرارتی دارد. در این پروژه 5،5'-(4-هیدروکسی بنزیلیدین) بیس (2-آمینو-4،6-دی هیدروکسی پیریمیدین)، (AO1) و 5،5'-(بوتیلیدن) بیس (2-آمینو-4،6-دی هیدروکسی پیریمیدین)، (AO2) سنتز شده و به عنوان پایدارکننده های حرارتی PVC در هوا و در دمای 180 درجه سانتی گراد مورد بررسی قرار گرفتند. ساختار آنتی اکسیدان ها با استفاده از طیف سنجی FT-IR و 1H-NMR مشخص شد. کارایی این ترکیبات به عنوان پایدارکننده های حرارتی از طریق تعیین میزان اشباعیت، اندازه گیری گرانروی و TGA مورد بررسی قرارگرفت و مشخص شد که تخریب حرارتی در PVC خالص بیشتر از PVC به همراه آنتی اکسیدان می باشد و آنتی اکسیدان ها سبب کاهش تشکیل پیوند دوگانه مزدوج و کاهش ویسکوزیته PVC در طول تخریب می باشد. همچنین نتایج نشان داد که افزایش مقدار آنتی اکسیدان سبب کاهش مصرف برم مورد نیاز برای واکنش با پیوندهای دوگانه کربن-کربن می شود. مکانیسمی برای نحوه ی عمل آنتی اکسیدان ها به عنوان پایدارکننده گزارش شد که نشان از توانایی آنتی اکسیدان ها در اختلال در روند تخریب زنجیره رادیکالی PVC و جایگزینی اتم های کلر ناپایدار در زنجیره PVC با یک عضو نسبتاً پایدارتر از پایدارکننده آلی دارد. بررسی خواص مکانیکی نیز نشان داد که افزایش 3% آنتی اکسیدان به PVC سبب افزایش استحکام و مدول کششیPVC می شود
-
اکسایش انتخابی تیول ها به سولفونیک اسیدها به وسیله H2O2 در مجاورت نانوذرات مغناطیسی Fe3O4
1394در این پروژه، نانو ذرات Fe3O4 سنتز و با تکنیک های FT-IR، SEM وTEM شناسایی شدند. در مجاورت Fe3O4به عنوان نانوکاتالیزگر مغناطیسی، سولفونیک اسیدها از واکنش اکسایش تیول ها با استفاده از هیدروژن پراکسید با بازده خوب تا عالی در حلال اتانول یا استونیتریل تحت شرایط رفلاکس سنتز شدند. نانو کاتالیزگر مغناطیسی Fe3O4 دارای مزایایی از جمله غیر سمی بودن، سنتز آسان از مواد اولیه ارزان قیمت و تجاری، جداسازی آسان و سریع با استفاده از یک آهنربای خارجی و قابلیت استفاده مجدد می باشد.
-
سنتز سولفیدها با استفاده از آریل، هتروآریل و بنزیل هالیدها، فنیل بورونیک اسید و تری فنیل قلع کلرید در مجاورت نانو کاتالیست های CuFe2O4 و نمک های زئولیت دو عاملی مس
1394در این تحقیق، سولفیدها متقارن و نامتقارن با استفاده از آریل، هترو آریل و بنزیل هالیدها، فنیل بورونیک اسید، تری فنیل قلع کلرید و پودر سولفور به عنوان منبع سولفور در مجاورت نانو کاتالیست های مختلف مس مانندCu(I)ZSM-5 ،Cu(II)ZSM-5 و CuFe2O4 تحت شرایط ملایم، سنتز شدند. این نانو کاتالیست ها به آسانی با روش های ساده سنتز و با استفاده از تکنیک های مختلف، شامل SEM،FT-IR ، XRD، EDX و AGFMشناسایی شدند. بعد از کامل شدن واکنش-ها، نانوکاتالیست ها به آسانی و سریع جداسازی و چندین بار بدون کاهش قابل ملاحظه فعالیت مورد استفاده مجدد قرار گرفتند.
-
اثر ترکیب سیلانی بر ویژگی های چوب پلیمر آکریلونیتریل
1394این پژوهش با هدف بررسی اثر3- تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات بر خواص فیزیکی، مکانیکی و مقاومت به پوسیدگی چوب-پلیمر آکریلونیتریل انجام شد. نمونه های آزمونی گونه صنوبر در هفت سطح شاهد، سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 110 درجه سانتی گراد ، سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 150 درجه سانتی گراد، سیلان/ اتانول/ دمای 150 درجه سانتی گراد ، سیلان/ اتانول/ بنزوییل پراکساید/ دمای 150 درجه سانتی گراد، آکریلونیتریل و سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 150 درجه سانتی گراد/ آکریلونیتریل گروه بندی شدند. در مرحله اول، نمونه ها با ترکیب سیلانی به روش خلاء- فشار در سیلندر آزمایشگاهی اشباع شدند. سپس در سطوح حاوی مونومر، اشباع با مونومر آکریلونیتریل انجام شد. به منظور اصلاح با سیلان ، نمونه ها به مدت 4 ساعت در دمای 70 درجه سانتی گراد و 16 ساعت در دمای 110 درجه برای سطح سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 110 درجه سانتی گراد و 150 درجه سانتی گراد برای سایر سطوح و همچنین جهت پلیمر شدن مونومر نیز به مدت 24 ساعت، تحت دمای 90 درجه سانتی گراد و متعاقباً برای همین زمان، تحت دمای 2± 103 درجه سانتی گراد قرار داده شدند. حضور فیزیکی آکریلونیتریل در حفرات سلولی، واکشیدگی دیواره سلولی به وسیله ترکیب سیلانی و برهمکنش سطح اصلاحی سیلان/ آکریلونیتریل با دیواره سلولی چوب به وسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی تائید شد. میزان جذب، درصد افزایش وزن، تغییرات دانسیته، ثبات ابعاد، جذب آب، کارایی ضد واکشیدگی،ضریب حجیم کنندگی و جایگزینی گروه های هیدروکسیل اندازه گیری شد. بیشترین و کمترین جذب مونومر در سطوح سیلان/ اتانول/ بنزوییل پراکساید/ دمای 150 درجه سانتی گراد و سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 150 درجه سانتی گراد/ آکریلونیتریل به ترتیب 60/60 و 19/45 درصد به دست آمد. درصد افزایش وزن در سطح سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 150 درجه سانتی گراد/ آکریلونیتریل با مقدار 24/36 درصد بیشترین افزایش را نسبت به سایر سطوح داشت. دانسیته نمونه های تیمارشده نسبت به شاهد روند صعودی را نشان داد، به طوری که در سطح سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 150 درجه سانتی گراد/ آکریلونیتریل حداکثر دانسیته با 97/72 درصد افزایش نسبت به سطح شاهد گزارش شد. بیشترین ضریب حجیم کنندگی در سطح سیلان/ اتانول اسیدی/ دمای 150 درجه سانتی گراد با مقدار 81/6 درصد و کمترین مقدار در سطح سیلان/ اتانول/ بنزوییل
-
اثر ترکیب سیلانی بر ویژگی های چوب پلیمر استایرن-متیل متاکریلات
1394این پژوهش با هدف بررسی اثر 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات بر خواص فیزیکی، مکانیکی و مقاومت به پوسیدگی چوب پلیمر حاصل از استایرن- متیل متاکریلات انجام شد. نمونه های آزمونی حاصل از گونه صنوبر (Populus deltoids) در هفت سطح شاهد، استایرن، متیل متاکریلات، استایرن/متیل متاکریلات، 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل-متاکریلات/ استایرن، 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات/متیل متاکریلات و 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل-متاکریلات/ استایرن/ متیل متاکریلات گروه بندی شدند. در مرحله اول، به منظور تورم و پیوند با دیواره سلولی، نمونه ها با 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات به روش خلاء- فشار در سیلندر آزمایشگاهی اشباع شدند. سپس در سطوح حاوی مونومر، اشباع با مونومرهای استایرن، متیل متاکریلات و مخلوط آن ها انجام شد. به منظور اصلاح با ترکیب سیلانی، نمونه ها به مدت 4 ساعت در دمای 70 درجه سانتی گراد و 16 ساعت در دمای 150 درجه سانتی گراد و جهت پلیمر شدن مونومر نیز به مدت 24 ساعت، تحت دمای 90 درجه سانتی گراد و متعاقباً برای همین زمان، تحت دمای 2±103 درجه سانتی-گراد قرار داده شدند. حضور فیزیکی استایرن و متیل متاکریلات در حفرات سلولی، واکشیدگی دیواره سلولی به وسیله 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات و برهمکنش سطوح اصلاح شده حاوی مونومرهای استایرن، متیل متاکریلات و استایرن/متیل متاکریلات با دیواره سلولی چوب به وسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی تائید شد. میزان جذب به ترتیب در سطوح اصلاح شده حاوی مونومرهای استایرن، متیل متاکریلات، استایرن/متیل متاکریلات و سطوح حاوی مونومر به تنهایی شامل استایرن، متیل متاکریلات و استایرن/متیل متاکریلات 45/328، 98/437، 98/403، 57/469، 03/612 و 28/545 کیلوگرم برمترمکعب به دست آمد. درصد افزایش وزن نیز به ترتیب 18/77، 78/63، 92/74، 55/66، 83/54 و 03/64 درصد گزارش گردید. دانسیته نمونه های تیمار شده نسبت به شاهد روند صعودی را نشان داد، به طوری که در سطح 3-تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات/استایرن/متیل متاکریلات حداکثر دانسیته اندازه گیری شد. میانگین ضریب حجیم-کنندگی و جانشینی گروه های هیدروکسیل در سطوح اصلاح دیواره ای شده حاوی مونومرهای استایرن، متیل متاکریلات و استایرن/متیل متاکریلات، 81/6 درصد و 10/1 گرم برمول به دست آمد. جذب آب نمونه های اصلاح شده نسبت به شاهد کاهش یافت. ه
-
پیوند شدن اکریل آمید روی نانوذره مغناطیسی Fe3O4 و اثر آن بر پخت و خواص مکانیکی رزین اپوکسی
1394به منظور بررسی تاثیر پیوند شدن ذرات ماتریکس بر روی خواص مکانیکی و فرایند شکست، نانوکامپوزیت رزین اپوکسی / Fe3O4 با استفاده از هر دو نوع نانوذرات Fe3O4 اصلاح نشده وپیوند شده با پلی آکریل آمید با درصدهای مختلف وزن( 2،1 و 5 درصد وزنی ) تهیه شدند. نانوذراتFe3O4 ( 13نانومتر) از طریق روش شیمیایی تهیه شدند و سطوح نانوذرات ابتدا با استفاده از 3-(تری متوکسی سیلیل) پروپیل متاکریلات اصلاح شدند و سپس با استفاده از آکریل آمید پلیمریزه شدند . اثرات مونومر ، غلظت آغازگر ، زمان واکنش و دمای واکنش بر عملکرد پیوند برای بهینه سازی شرایط واکنش مورد بررسی قرار گرفتند. سطح اصلاح شده نانوذرات Fe3O4 و نانوکامپوزیت مربوطه بوسیله FT -IR، TGA و VSM شناسایی شد و سطوح شکسته نانوکامپوزیت ها در زیر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) مشاهده و شواهدی از مکانیسم آن مورد بررسی قرار گرفت. هنگامی که نانوذرات Fe3O4 پیوند یافته به اپوکسی اضافه شد،سینتیک پخت ماتریکس شتاب بیشتری گرفت. با استفاده از داده های تجربی به دست آمده ،نانوکامپوزیت در خواص مکانیکی از جمله کششی و مقاومت به ضربه از سیستم Fe3O4 اصلاح نشده / اپوکسی بهبود نشان داد. بهبود بدست آمده در خواص مکانیکی نانوکامپوزیت ها، به دلیل توانایی پراکنده کنندگی پیوند نانوذرات Fe3O4 و افزایش در قدرت چسبندگی سطحی بین نانوذرات فعال و ماتریکس رزین می باشد.
-
اثر اصلاح ترکیبی مالئیک انیدرید و متیل متاکریلات بر ویژگی های کاربردی چوب
1393این پژوهش با هدف بررسی اثر اصلاح ترکیبی مالئیک انیدرید و متیل متاکریلات بر ویژگی های کاربردی چوب پلیمر انجام شد. نمونه های آزمونی حاصل از گونه صنوبر (Populus deltoides) به چهار سطح شاهد، متیل متاکریلات، مالئیک انیدرید و مالئیک انیدرید/ متیل متاکریلات تقسیم بندی شدند. در مرحله اول، نمونه ها با مالئیک انیدرید و مونومر، به روش خلاء- فشار در سیلندر آزمایشگاهی اشباع شدند. جهت تعیین سطح بهینه دما و زمان در واکنش با مالئیک انیدرید، نمونه ها تحت دو سطح دمایی 120 و 150 درجه سانتی گراد و در دو زمان 4 و 8 ساعت تیمار شدند. سپس نمونه ها به مدت 24ساعت تحت دمای 103 درجه سانتی گراد قرار داده شدند. پس از اصلاح، نمونه ها تحت آزمون دوره ای غوطه وری- خشک کردن قرارگرفتند. با در نظر گرفتن نتایج تغییرات افزایش وزن، جذب آب، واکشیدگی حجمی و اثرضدواکشیدگی، سطح دمایی 150 درجه سانتی گراد و زمان 4 ساعت برای ادامه تحقیق انتخاب شد. به منظور پلیمریزاسیون مونومر در سطح حاوی مونومر متیل متاکریلات، نمونه های اشباع شده به مدت 24 ساعت، تحت دمای 90 درجه سانتی گراد و متعاقباَ برای همین زمان، تحت دمای 103درجه سانتی گرادقرار داده شدند. حضور فیزیکی متیل متاکریلات در حفرات سلولی، واکشیدگی دیواره سلولی به وسیله مالئیک انیدرید و برهمکنش سطوح اصلاحی مالئیک انیدرید/ متیل متاکریلات با دیواره سلولی چوب به وسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی تایید شد. ویژگی های فیزیکی، خواص مکانیکی و مقاومت به پوسیدگی فرآورده های مرکب حاصل اندازه گیری شد. میزان جذب به ترتیب در سطوح متیل متاکریلات، مالئیک انیدرید و مالئیک انیدرید/ متیل متاکریلات 34/466، 20/372 و 20/372کیلوگرم برمترمکعب به دست آمد. درصد افزایش وزن درسطوح متیل متاکریلات،مالئیک انیدرید و مالئیک انیدرید/ متیل متاکریلات به ترتیب 87/51، 71/22 و 05/56 درصد گزارش گردید. دانسیته نمونه های اصلاح شده نسبت به شاهد روند صعودی را نشان داد، به طوری که در سطح مالئیک انیدرید/ متیل متاکریلات حداکثر دانسیته اندازه گیری شد. ضریب حجیم کنندگی در سطوح مالئیک انیدرید، مالئیک انیدرید/ متیل متاکریلات به ترتیب92/5 و 52/7 درصد و جایگزینی گروه های هیدروکسیل در نمونه های اصلاح شده با مالئیک انیدرید، مالئیک انیدرید/ متیل متاکریلات32/2 و 20/5 مول بر گرم به دست آمد. کاهش جذب آب و بهبود ثبات ابعاد نمونه